سپیده آرمان با اشاره به گذار از روزنامه نگاری به بازیگری گفت: بازیگری حرفه بسیار دشواری است و برای اینکه بتوان در آن موفق ظاهر شد نیاز به تمرکز دارد. من سالها در حوزه روزنامه نگاری و مجریگری فعالیت داشتم، اما زمانی که نقشه یک فیلم آهو را بازی کردم تصمیم گرفتم که برای ادامه حضور در فضای بازیگری، روزنامه نگاری و مجریگری را کنار بگذارم تا بتوانم روی بازیگری متمرکز شوم. بازیگری بزرگترین عشق زندگی من است فرصتی که زندگی در قالب انسانهای دیگر زمانهای متفاوت شرایط مختلف را فراهم میکند و به نظر من این بینظیرترین اتفاقی است که برای یک انسان در تجربه محدود زندگیش قابل رخ دادن است.
وی در خصوص چگونگی ایفای نقشش در فیلم آهو اظهار داشت: کاراکتر آهو از همان ابتدای نگارش در وجود من شکل گرفت و در شش ماه نگارش فیلمنامه من با آهو زندگی میکردم و انگار که خون او در رگهای من جاری بود. برای نزدیک شدن به نقش دختری که از افسردگی رنج میبرد و تالمات روحی بسیاری را به تنهایی به دوش میکشد باید با تداعی حالتهای مشابه، خود را به او نزدیک میکردم و این اتفاق نوعی افسردگی را در من ایجاد کرد که ماهها پس از پایان فیلمبرداری آهو نیز با آن دست و پنجه نرم میکردم. افسردگی آهو باعث شده بود که ریتم کندتری در تمام کنشها و واکنشهایش داشته باشد و به طبع من برای نزدیک شدن به این نقش باید ریتمم را کند میکردم و این کندی در تمام مولفههای حرکتی و رفتاری تسری مییافت.
به گفته بازیگر فیلم آهو؛ من باید خودم را به جای دختری میگذاشتم که عشقش گم شده و دختر از همه چیز بریده، چنین دختری چگونه حرف میزند؟ چگونه حرکت میکند؟ چگونه نگاه میکند؟ چگونه راه میرود؟ همه اینها باید مولفههای حرکتی و رفتاری پیدا میکردند و در نهایت این اتفاق به خلق کاراکتر آهو منتهی شد. در فلاش بکهایی از فیلم ما گذشته آهو را میبینیم در روزگاری که شاد بود و در کنار عشقش زندگی رویایی را سپری میکرد، در آن سکانسها من آن شادی گمشده را بازی میکردم دختری پر از شور و هیجان و عشق زمانی که سکانسهای فلش بک را در کنار سکانسهای زمان حال میگذاریم به این تغییر حال و هوای آهو در جریان گم شدن فرهاد پی میبریم.
فیلم نامه نویس آهو با اشاره آغاز علاقهاش به بازیگری افزود: من از همان روزهای مدرسه که در دورههای تئاتر مدرسه حضور داشتم و در همان سالهای دانشگاه که دورههای آموزش بازیگری را در جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران میگذراندم، رویای بازیگر شدن در ذهن داشتم، اما میدانستم که مسیر بازیگر شدن، مسیر دشواری است و تلاش و خواستن و در مسیر حرکت کردن به تنهایی به بازیگر شدن منتهی نمیشود. به نظر من هر اتفاقی در زمان خودش میافتد و زمانی که من قرار بود در این زندگیام بازیگر شوم سال 99 و فیلم آهو بود البته که پس از ساخت فیلم، 3 سال طول کشید تا فیلم بر پرده سینماها جای گیرد. سه سال سختی که من با بیکاری و خانه نشینی دست و پنجه نرم میکردم بهایی که فکر میکنم برای بازیگر ماندن باید پرداخت و امیدوارم پس از اکران آهو فرصت حضور مقابل دوربین کارگردانان کاربلد سینمای ایران را داشته باشم و بتوانم این تجربه زیست دلنشین را استمرار دهم.
وی با اشاره به نقش بازیگری مولف در کیفیت ایفای نقش تاکید کرد: بازیگر مولف به این دلیل که نقش ابتدا در ذهنش شکل میگیرد و بعد نگاشته میشود و پس از آن به اجرا در میآید نزدیکی بسیار بیشتری به کاراکتر دارد و این باعث میشود که مخاطب هم قرابت بیشتری نسبت به نقش آفرینی او داشته باشد. کار کارگردان با بازیگر مولف آسانتر از بازیگر معمولی است. به نظر من بازیگر مولف عمیقتر به نقش میرسد و میتواند این عمق را بهتر به تصویر بکشد.
بازیگر مولف به این دلیل که نقش ابتدا در ذهنش شکل میگیرد و بعد نگاشته میشود نزدیکی بیشتری به کاراکتر دارد و این باعث میشود که مخاطب هم قرابت بیشتری نسبت به نقش آفرینی او داشته باشد
بازیگر فیلم آهو در خصوص چگونگی حفظ راکورد حسی در بازی این نقش بیان کرد: غم عمیقی که در وجود آهو ریشه دوانده بود باید در تمام روزهای فیلمبرداری حفظ میشد و این کار آسانی نبود. من از زمان آغاز نگارش فیلمنامه تا پایان فیلمبرداری به اندازهای در شخصیت آهو تعمق کرده بودم که خود نیز مدتها اسیر افسردگی بودم و ماهها پس از پایان فیلمبرداری هم نتوانسته بودم خود را از پنجههای افسردگی که گلویم را می فشرد، نجات بدهم. بله تداوم راکورد حسی کار بسیار سختی است که من تمام تلاشم را کردم که از پسش بر بیایم و امیدوارم که این اتفاق افتاده باشد.
آرمان در مورد نگارش فیلمنامه و ساخت این فیلم خاطر نشان کرد: رشته تحصیلی من جامعهشناسی است و تحصیل در هر رشته دیدگاه و منظری به انسان میبخشد که پس از آن دنیا را از آن زاویه دید میبیند. من هم از این قاعده مستثنی نیستم و همین موضوع در تمام جوانب زندگی و حرفه من از همان سالهایی که در روزنامهنگاری فعالیت میکردم و پس از آن در حوزه مجریگری برنامههای گفتگو محور همراهم بود. در نگارش فیلمنامه آهو، آهو یک دختر مستقل که آوانگارد است و علیه قواعد جامعه مرد سالار میتازد و زندگی مستقل را بنیان میکند و بیتوجه به تفکر سایر افراد اجتماع نسبت به سبک زندگیاش مسیر خود را طی میکند. آهو از طبقه متوسط رو به بالای اجتماع است، دختری تحصیل کرده و هنرمند؛ فردی که در بخشی خاص از اجتماع که همانا متفکران و روشنفکران هستند رشد یافته و این تفاوت سبک زندگیش به همان عقبه باز میگردد. چنین دختری در جامعه ما شاید مشابهان و همسانان زیادی نداشته باشد اما خاصیت الگو شدن برای دختران جوان را دارد. اینکه به دختران جوان و نوجوان نشان بدهد که جنس دوم نیستند و بدون اتکا به مردان و خانواده میتوانند زندگی کنند و دیدگاه سنتی دیگر نمیتواند زنان را به یک نوع خاص از زندگی خانوادگی که در تضاد با حقوق شان است مجبور کند.
او در ادامه اضافه کرد: جامعه ما تغییر کرده و نقش زنان دیگر شبیه نقشی نیست که دهههای پیش داشتند. زنان در تمام عرصههای اجتماعی دانشگاهی و شغلی جایگاههای رفیعی را به خود اختصاص دادند و این موضوع باید در فیلمنامهها و فیلمهای ما هم مورد توجه قرار بگیرد و ما با زنهای موفقی روبرو بشویم که دیگر در قالبهای کلیشهای سنت نمیگنجند.
این بازیگر با بیان اینکه دختر قصه تمام مشتاقان خود را از خود میراند و تنهایی را انتخاب میکند میگوید: دختر پس از تجربه آن عشقی که به جدایی ختم شد، زندگی تنهایی را انتخاب میکند در واقع به خودش برمیگردد همان سیر تحولی که در کتابهای مولانا نیز اتفاق میافتد. اینکه حادثهای در زندگی ما را به خود میآورد و متوجه میشویم آن چیزی که یک عمر به دنبالش گشتهایم در درون خودمان است یک عمر بیرون از خودمان گشتیم و هیچ چیزی نیافتیم چون چیزی در بیرون از خودمان انتظارمان را نمیکشد و تنها چیزی که پاسخ همه دردها و نیازهای ماست بازگشت به درونمان است. او بعد از اتفاق گم شدن فرهاد وارد مسیر خودشناسی میشود و در این مسیر هر کسی را که به او نزدیک میشود پس میزند چون در آن تنهایی به چیزی رسیده است که در با هم بودنها نبود.
آرمان افزود: هر کسی نسخه زندگی خود را دارد اما در نهایت کسی که وارد مسیر خودشناسی میشود خواه ناخواه تنها شده و در تنهایی چیزی را کشف میکند که در هیچ با هم بودنی وجود ندارد. از طرفی آدمهایی که زندگی تنهایی را تجربه کردن به سختی میتوانند این سبک از زندگی را ترک کنند.
بازیگر فیلم آهو با اشاره به افول اخلاقیات در جامعه این روزها اضافه کرد: به نظرم این روند تحول و تبدیل شدن ارزشها به بیارزشی و بیارزشیها به ارزش در یک دهه اخیر اتفاق افتاده نتایج متعددی دارد که یکی از آنها همین رفتارهای به دور از اخلاق و تعهد در اغلب روابط امروزی است. در مدینه فاضله فیلم آهو، مردان عاشقانی پاک باز واقعی هستند. مردانی که با تمام وجود عاشق شدند و به قصد ماندن و ساختن رابطه دائمی آمدند. مردانی که معشوق را نه فقط به ظاهر که از عمق روحش میخواهند و تکلیفشان با خودشان روشن است، عاشقانی که عشق مهم ترین سر فصل زندگی شان است.
وی در پایان گفت: آهو از آن دسته از فیلمهاست که هر چقدر از زمان اکرانش بگذرد با دایره گستردهتری از مخاطبان ارتباط خواهد گرفت و بیشتر دیده خواهد شد. امیدوارم که مسیر برای ساخت فیلمهای عاشقانه شاعرانه و عمیق مهیا شود.
انتهای پیام/
source