سئو سایت

دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با اشاره به رواج رویکرد کمّی‌نگر در سنجش سرانه مطالعه می‌گوید: این رویکرد متأسفانه گاهی رنگ‌وبوی تحقیر ملی هم به خود گرفته و بعضی با تمسک به این سنجه، به شماتت ایرانیان به عنوان مردمی کتاب‌نخوان پرداخته‌اند.

به گزارش ایسنا، مهدی رمضانی، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور به مسأله خواندن و مطالعه کردن پرداخته و از تفاوت آن‌ها می‌گوید. او همچنین از تنظیم متنی به نام «سند ملی ترویج خواندن» خبر می‌دهد که در شورای فرهنگ عمومی تصویب شده و قرار است جایگزین «سند نهضت مطالعه مفید» و  «سند ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی» شود.

در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید:

دو سال است که سکاندار نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور هستید. یکی از تغییرات در این مدت، تغییر ادبیات مدیریتی نهاد بوده است؛ مثلاً استفاده از اصطلاح «خواندن» و ترکیبات آن در صحبت‌های شما و سایر همکارانتان کاملاً مشخص است. ابتدا توضیح دهید که منظور شما از خواندن دقیقاً چیست؟

ابتدا این را خدمت شما عرض کنم که کاربرد واژه «خواندن» ابداع من و همکارانم نیست و این‌طور هم نیست که ما منظوری جداگانه‌ای از این واژه داشته باشیم. اصطلاح پذیرفته‌شده جهانی در این حوزه، اصطلاح «خواندن» است که کاملاً متفاوت و گسترده‌تر از بحث مطالعه است. پژوهشهای مربوط به خواندن چند دهه است در دنیا رواج دارد. در ایران هم در یک دهه اخیر، با محوریت نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، مباحث خواندن در سطح پژوهش و آموزش مورد توجه قرار گرفته است. اما آنچه در این دو سال اخیر اتفاق افتاده تلاش برای اجرا و عملیاتی کردن این مفاهیم نظری است؛ چراکه معتقد به حل مسئله با ابتنا به تجربه و علم هستیم. به نظرم ما کمی دیر به این حوزه ورود کرده‌ایم. بحث بسیار مهم «مطالعات خواندن» در گروه‌های دانشگاهی و در میان استادان رشته علم اطلاعات و دانش‌شناسی اساساً موضوعی بسیار تازه و حتی مهجور است. من در ادامه اگر لازم بود، اشاره خواهم کرد که چه آسیب‌هایی از این تأخیر متوجه ما شده است.

اشاره کردید به تفاوت خواندن و مطالعه و گستره بیشتر خواندن. این مطلب را بیشتر توضیح دهید.

بنده و همکارانم چند بار و در مناسبت‌های مختلف در این باره صحبت کرده‌ایم. مختصراً عرض می‌کنم که این دو واژه، هم در معنا و هم در خاستگاه، متفاوت هستند. البته در زبان انگلیسی این اختلاف مفهومی بیشتر به چشم می‌آید. مطالعه معمولاً مستلزم خواندن است، اما مانند خواندن نیست؛ زیرا شامل فعالیت‌های دیگری مانند تحقیق یا تمرین هم می‌شود. فرایند مطالعه اغلب با فعالیت‌های آموزشی یا تحصیلی همراه است. به همین دلیل «خواندن» اصطلاح گسترده‌تری است که شامل عمل مرور مطالب نوشته‌شده هم می‌شود، در حالی که مطالعه شامل یک عمل متمرکزتر و هدفمندتر است. خواندن را می‌توان برای اهداف مختلفی مثل سپری‌کردن اوقات فراغت، آگاهی عمومی و یا سرگرمی انجام داد. از طرف دیگر، «مطالعه» اغلب نیازمند تلاش برای یادگیری، تجزیه‌وتحلیل و دریافت اطلاعات خاص است. در اینکه چرا واژه مطالعه در ادبیات کتابخانه‌ها و کتابداری ایران بیشتر مصطلح است پاسخ دقیقی وجود ندارد، اما دو فرضیه مطرح است: یکی این‌که یا به دلیل ترجمه اشتباه این قضیه روی داده و یا این‌که چون کتابخانه‌های دانشگاهی قبل از کتابخانه‌های عمومی، به معنای مدرن آن، در ایران شکل گرفته‌اند و سال‌ها محوریت با آن‌ها بوده و چون کتابخانه‌های دانشگاهی به دلیل کارکرد آموزشی دانشگاه با معنای مطالعه قرابت بیشتری داشته‌اند این واژه بیشتر گسترده شده است.

سند ملی ترویج خواندن

همین جا خوب است به نکته دیگری در این ارتباط اشاره کنم. نهاد کتابخانه‌ها متنی را به نام «سند ملی ترویج خواندن» تنظیم کرده است که در شورای فرهنگ عمومی تصویب شده و در حال حاضر در شورای عالی انقلاب فرهنگی در نوبت تصویب است. پیشنهاد نهاد این است که این سند جایگزین «سند نهضت مطالعه مفید» و  «سند ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی» شود. این دو سند که یکی ۱۲ سال و دیگری ۶ سال از تصویب و ابلاغ‌شان می‌گذرد، به دلایلی به مرحله اجرا نرسیده‌اند. در سند ملی ترویج خواندن اولاً به چرخه اجرایی موضوع توجه کرده‌ایم و ثانیاً بحث را از مفهوم مطالعه به خواندن انتقال داده‌ایم. در ماده اول این سند، مفهوم خواندن را این‌طور تعریف کرده‌ایم: «فرایند فعّال شناختی-مهارتی است شامل رمزگشایی از نمادهای نوشتاری یا گفتاری زنجیره‌وار و منسجم به منظور استنتاج معانی از مواد خواندنی که مفاهیم و پیام‌ها به وسیله آن درک و دریافت می‌شود. خواننده در این فرایند، پس از کشف پیام متن و مبتنی بر آموخته‌های پیشین، در پی کشف معانی تازه برمی‌آید، نه فقط انباشت اطلاعات و افزایش کمّی سواد اطلاعاتی». این تعریف البته فنی و مناسب برای سندنویسی است، اما تکمله خوبی است برای پاسخ به سؤال شما درباره تفاوت بین مطالعه و خواندن. البته من بعداً درباره این سند مفصلاً صحبت خواهم کرد.

انتظار شما از این تغییر ادبیات چیست؟ به‌عبارت‌ دیگر خروجی این تغییر در نگاه چه خواهد بود؟

ببینید، همیشه این مفاهیم هستند که به رفتار و کارها معنی می‌دهند. ما اگر در لایه مفاهیم و مبانی، تکلیف خود را مشخص نکنیم، در عمل هم راه به جایی نخواهیم برد. اولین اتفاقی که با تغییر نگاه روی می‌دهد، به رسمیت‌شناختن خواندن در چند ساحت جدید است. یکی اینکه ما در این نگاه، خواندن را محدود به متن کلاسیک یا کتاب نمی‌دانیم. من با خوب و بد بودن آن کاری ندارم، اما بخواهیم یا نخواهیم، بخشی از خواندن معطوف به متون غیرکتابی است. نباید صورت مسئله را پاک کنیم؛ چراکه با نادیده‌گرفتن ما و به رسمیت‌نشناختن آن اتفاقی نمی‌افتد. مسئله دیگر این است که خواندن برای اهداف غیر از یادگیری هم مهم است. بعضی پیمایش‌های معتبر جهانی نشان می‌دهد که خواندن برای لذت مهم است و یا حتی مهم‌ترین شکل خواندن است. این دو تفاوت فقط نمونه‌هایی از نتایج تغییر در نگاه است. اگر بخواهیم در این خصوص صحبت کنیم یک مصاحبه جداگانه یا حتی یک جستار مفصل لازم است.

حالا برگردیم به آسیب‌هایی که در پاسخ به سؤال اول اشاره کردید. نگاه قبلی به حوزه خواندن و مطالعه چه تأثیر منفی و آسیب‌هایی داشته است؟

واقعیت این است که چون مبانی نظری مشخصی در این حوزه وجود نداشته، برای پرشدن این جای خالی، برخی مسائل که عموماً پایه علمی مشخصی هم ندارند، برجسته شده‌اند که مهم‌ترین آن همین رواج رویکرد کمّی‌نگر در سنجش سرانه مطالعه است. این رویکرد متأسفانه گاهی رنگ‌وبوی تحقیر ملی هم به خود گرفته و بعضی با تمسک به این سنجه، به شماتت ایرانیان به عنوان مردمی کتاب‌نخوان پرداخته‌اند؛ غافل از این‌که اساساً سنجش و مقایسه این موضوع در میان ملت‌ها، به دلیل تفاوت‌های مهمی مثل زبان و سواد و فضای نشر، کار صحیحی نیست. یا به برخی مسائل هم واقعاً کم‌توجهی شده است که نمونه بارز آن موضوعاتی مثل مهارت‌های خواندن و ناتوانی خواندن یا نارساخوانی است. بعضی از پژوهش‌ها مسأله نارساخوانی در حداقل ۱۰ درصد از دانش‌آموزان ما را تأیید می‌کند. در خصوص بزرگسالان اوضاع اصلاً مناسب نیست؛ چون حتی آمار مشخصی وجود ندارد. بر این نکته تأکید کنم که مسئله‌شدن موضوع کتاب و کتاب‌خوانی در جامعه ما به عنوان یک موضوع تمدنی و ارزشی، که بزرگان ما هم بارها بر آن تأکید کرده‌اند، امر دیگری است که باید با دقت به آن پرداخت.

برای ایجاد این تغییر در نگاه چه باید کرد و شما چه کارهایی انجام داده‌اید؟

برای تغییر لازم است در سطح سیاست‌گذاری و کلان به این موضوع پرداخته شود؛ یعنی اینکه باید بپذیریم  برخی از برداشت‌های ما از مسئله اشتباه بوده است. همین‌طور بپذیریم که اطلاعات ما در این موضوع محدود است و سعی کنیم به مسیر درست برگردیم. لازمه سیاست‌گذاری صحیح، داشتن داده‌های دقیق است. نهاد برای دست‌یابی به این داده‌ها برای اولین‌بار در کشور پیمایش «عادت‌های خواندن ایرانیان» را با استانداردهای بین‌المللی طراحی کرده و در حال اجرای آن هستیم. یکی دیگر از طرح‌های کلان نهاد در خصوص تدوین اسناد سیاستی است که همان‌طور که گفتم «سند ملی ترویج خواندن» از جمله آنهاست. 

منظور از عادت‌های خواندن چیست؟

عادت‌های خواندن یعنی هر آنچه ذیل ابعاد مختلف رفتار خواندن قرار می‌گیرد؛ از بعد ادراکی و شناختی؛ مثل علت خواندن یا نخواندن، نگاه به خواندن؛ بعد زبانی مانند مهارت‌های خواندن؛ بعد زمانی مانند زمان خواندن و مدت خواندن؛ بعد فناوری مانند خواندن دیجیتال و ابعاد دیگر. به ‌عبارت‌ دیگر ما می‌خواهیم بدانیم افراد چرا می‌خوانند، چه چیزی می‌خوانند، چقدر می‌خوانند، چه زمانی می‌خوانند، چگونه می‌خوانند و… . همین بحث عادت‌های خواندن هم یکی از موضوعاتی است که از آن غفلت شده است. عادت‌های خواندن، داده‌های متنوع و گسترده‌ای را پوشش می‌دهد؛ بنابراین، برای سیاست‌گذاری در حوزه کتاب، کتابخانه عمومی و حتی حوزه کلان‌تر فرهنگ، وجود این داده‌ها حتماً لازم و ضروری است.

 پیمایش عادت‌های خواندن ایرانیان

پیمایش‌های زیادی درباره سرانه مطالعه و موضوعات مشابه انجام شده است. پیمایش عادت‌های خواندن ایرانیان به دنبال چیست و چه تفاوتی با این پیمایش‌های مرسوم دارد؟

پیمایش عادت‌های خواندن در دنیا مرسوم است و به وسیله آن داده‌های متنوع مربوط به رفتار خواندن افراد یک جامعه احصا و بررسی می‌شود. ما هم در ایران، با در نظر گرفتن تمام اقتضائات بومی جامعه خودمان و با هدف پوشش حداکثری طیف‌ها و گروه‌های سنی مختلف، پیمایش ملی عادت‌های خواندن ایرانیان را طراحی کرده‌ایم. از ابتدا هم بنای ما این بود که ابزار پیمایش طوری ساخته شود که خروجی دادها معطوف به اهداف سیاستی باشد. در خصوص تفاوت این پیمایش با پیمایش‌های مرسوم هم نکات زیادی وجود دارد. اول این‌که این پیمایش برخلاف سرانه مطالعه، به دنبال سنجش سرانه نیست. دوم این‌که پیمایش عادت‌های خواندن صرفاً افرادی را که می‌خوانند شامل نمی‌شود، بلکه افرادی را که نمی‌خوانند هم پوشش می‌دهد. سوم این‌که عادت‌های خواندن را با درنظرگرفتن طیف وسیعی از متغیرها می‌سنجد. در واقع این پیمایش، نگاه جدید به خواندن را تبیین می‌کند و به آن عمق می‌بخشد.

با این توصیفات، نتایج این پیمایش فقط به کار نهاد کتابخانه‌ها نمی‌آید و می‌تواند برای بسیاری از دستگاه‌های فرهنگی قابل استفاده باشد. در مورد فرایند اجرا و نحوه انتشار نتایج آن بیشتر توضیح دهید؟

این پیمایش با مشارکت دانشگاه تهران و مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در حال اجرا ست و به‌صورت میدانی در ۳۱ استان کشور و مناطق شهری و روستایی انجام می شود. در این پیمایش ۱۰ هزار نفر از هموطنان به ۳۰ سؤال در ارتباط با عادت‌های خواندن خودشان پاسخ خواهند داد. پس از پایان پیمایش، تحلیل داده‌ها شروع خواهد شد. ما محدودیتی در انتشار نتایج این پیمایش نداریم و آن را در اختیار همه سازمان‌ها و نهادهای سیاست‌گذار فرهنگی و رسانه‌های مربوط قرار خواهیم داد.

ممنونم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. در انتها اگر نکته‌ای هست بفرمایید؟

ان‌شاءالله بتوانیم این حرکت علمی را ادامه دهیم و به‌صورت متناوب این پیمایش اجرا شود. من هم از جامعه علمی و دانشگاهی کشور و هم از اصحاب رسانه دعوت می‌کنم بیشتر از پیش به این موضوعات بپردازند.

انتهای پیام 

source

توسط postbin.ir