دو دختر کنکوری برای تحقق بخشیدن به زندگی رؤیایی زندگی در غرب تصمیم هولناکی گرفتند. با نقشه آنها و برای تصاحب ارثیه خانوادگی، دو عضو خانواده یکی از آنها با خوراندن سیانور به کام مرگ رفتند.
سهشنبه هجدهم اردیبهشت امسال دختر جوانی در تهران با اورژانس تماس گرفت و اعلام کرد مادر و خواهر ۱۳ سالهاش حالشان بد شده و نیاز به کمک دارند.
لحظاتی بعد از درخواست کمک، تیمی از عوامل اوژانس به خانهای در یکی از خیابانهای غربی رفتند و مشاهده کردند زن ۳۸ سالهای به نام مهتاب همراه دخترش فرشته بر اثر مسمومیت در یک قدمی مرگ قرار گرفتهاند و امکان دارد هر لحظه نفسشان بند آید. عوامل اورژانس مادر و دختر را به سرعت به یکی از بیمارستانهای غرب تهران منتقل کردند، اما تلاشهای تیم پزشکی برای نجات جان آنها نتیجهای نداشت و لحظاتی بعد زن جوان و دخترش روی تخت بیمارستان به کام مرگ رفتند.
از آنجایی که مرگ مادر و دختر مشکوک به نظر میرسید، حادثه به قاضی محسن اختیاری، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران خبر دادهشد و بازپرس جنایی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی برای بررسی حادثه راهی بیمارستان شدند.
تحقیقات اولیه
مأموران در نخستین گام از دختر ۱۸ ساله زن فوت شده به نام آنیتا تحقیق کردند. وی در ادعایی گفت: «امروز دوستم نیوشا میهمان خانه ما بود. پدرم خانه نبود و من منتظرش بودم برای ما غذا بیاورد، اما مادر و خواهرم تصمیم گرفتند کنسرو ماهی بخورند. من و دوستم داخل اتاق بودیم و مادرم همراه خواهرم فرشته کنسرو ماهی خوردند و ناگهان حالشان بد شد. مادر و خواهرم به شدت دل درد گرفتند، من و دوستم بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم و درخواست کمک کردیم. وقتی اورژانس رسید، حال مادر و خواهرم بدتر شدهبود و قادر به صحبت کردن نبودند و وقتی هم آنها را به بیمارستان رساندیم، پزشکان اعلام کردند مادر و خواهرم بر اثر مسمومیت فوت کردهاند.»
سیانور
تحقیقات مأموران نشان داد مادر و دختر فوت شده و دیگر اعضای خانوادهاش چند بار دیگر دچار مسمومیت شده و برای درمان به بیمارستان منتقل شدهاند. بدین ترتیب جسد مادر و دختر برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد تا اینکه چند روز قبل پزشکی قانونی اعلام کرد مرگ مهتاب و فرشته با سم بوتولیسم کنسرو نبوده و مادر و دختر بر اثر مصرف سیانور به کام مرگ رفتهاند.
دو فرضیه
با اعلام نظریه پزشکی قانونی، دو فرضیه قتل یا خودکشی برای مأموران مطرح شد. بررسیها حکایت از آن داشت زن جوان یا به خاطر مشکلات روحی و روانی و مشکلات خانوادگی به زندگی خود و دختر ۱۳ سالهاش پایان دادهاست یا با دسیسه و نقشهای از پیش طراحی شده به قتل رسیدهاند.
بنابراین مأموران تحقیقات خود را ادامه دادند و دریافتند مهتاب هیچ مشکل روحی و خانوادگی و با شوهرش هم اختلافی نداشتهاست و قبل از این هم دو بار همراه خانوادهاش مسموم و در بیمارستان بستری شدهاست. همین دلایل کافی بود تا فرضیه خودکشی برای مأموران رنگ ببازد و مأموران تحقیقات خود را روی احتمال قتل متمرکز کنند.
سم آرسنیک
مسمومیتهای سریالی خانواده باعث شد مأموران در گام بعدی سراغ پدر خانواده بروند و از او تحقیق کنند. وی گفت: «در چند ماه اخیر من و خانوادهام دوبار مسموم شدیم و به بیمارستان رفتیم. یک بار همه ماست خوردیم و مسموم شدیم و بعد فهمیدیم داخل ماست سم آرسنیک بوده و باعث بیماری ما شدهبود. چون خیلی زود خوب شدیم خیلی اهمیت ندادیم و، اما الان که همسر و دخترم بر اثر مسمومیت با سیانور فوت کردهاند، به مرگ آنها مشکوک هستم و مطمئن هستم مسمومیتهای سریالی ما و مرگ همسرم و دخترم عادی نبودهاست. از سوی دیگر هر سه بار که این حادثه رخ دادهاست دوست دخترم به نام نیوشا میهمان بوده و در روزهای حادثه غیر از نیوشا و دخترم آنیتا کسی به خانه ما رفت و آمد نداشتهاست و من به او مشکوک هستم.»
کشف سیانور
با به دست آمدن این اطلاعات مأموران به آنیتا و نیوشا مشکوک شدند و از آنها تحقیق کردند.
آنیتا مدعی شد به احتمال زیاد نیوشا مادر و خواهرش را تشویق به خودکشی کردهاست و در ادعایی گفت: «وضع مالی ما خیلی خوب است و پدرم ثروت زیادی دارد، اما نیوشا وضع مالی خانوادهاش در سطح پایینی است و احتمال میدهم او به ما حسادت کرد و مادر و خواهرم را تشویق به خودکشی کرد.»
در ادامه مأموران به سراغ نیوشا رفتند و از وی تحقیق کردند. وی در بازجوییهای اولیه ادعای بیگناهی کرد، اما وقتی مأموران مقداری سیانور از وسایل شخصی او کشف کردند، ناچار به جرم خود با همدستی آنیتا اعتراف کرد و گفت با همدستی دوستش خانواده او را با سیانور مسموم و به قتل رساندهاست. با اعتراف دختر جوان آنیتا هم به جرمش اعتراف کرد. متهمان پس از اعتراف روانه زندان شدند.
عشق مهاجرت
دو همکلاسی مدعی بودند دوست داشتند برای ادامه زندگی و تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کنند و به همین دلیل نقشه هولناکی را اجرا کردند تا با به دست آوردن ارثیه به آرزویشان برسند.
نیوشا چطوری با آنیتا دوست شدی؟
ما همکلاس بودیم و برای کنکور با هم درس میخواندیم. چون وضع مالی آنها خوب بود من بیشتر به خانه آنها میرفتم و با او درس میخواندم.
پشت کنکوری بودید؟
بله یک سال است که پشت کنکوری هستیم و میخواستیم درس بخوانیم و دانشگاه قبول شویم. دوستم امکانات زیادی داشت و من هم به خانهشان میرفتم و با هم درس میخواندیم.
چه شد که از درس و کنکور به نقشه قتل اعضای خانواده دوستت رسیدی؟
واقعیتش نقشه قتل خانوادهاش را خود آنیتا پیشنهاد داد. مدتی قبل این پیشنهاد را داد و من اول تعجب و فکر کردم شوخی میکند، اما بعد گفت جدی میگوید و از من خواست درباره آن فکر کنم.
چرا پیشنهاد قتل اعضای خانوادهاش را داد؟
ما عاشق مهاجرت به خارج از کشور بودیم. در مدتی که با هم درس میخواندیم، همهاش به فکر مهاجرت بودیم و دوست داشتیم برای زندگی و تحصیل از ایران برویم. از طرفی خانواده آنیتا ثروتمند بودند. پدرش در کار ساخت و ساز است و پول زیادی دارد. آنیتا میگفت پدرم اجازه نمیدهد من به خارج بروم و اگر اعضای خانوادهام را به قتل برسانیم، تمام ثروت به من میرسد و بعد میتوانیم با هم برای زندگی به خارج از کشور برویم.
چرا شما قبول کردی؟
من هم دوست داشتم به خارج بروم و وقتی پیشنهاد داد، وسوسه شدم و قبول کردم به او کمک کنم تا به آرزوهایمان برسیم.
بعد چه کار کردید؟
ما تصمیم گرفتیم با سم خانواده او را به قتل برسانیم. دو بار اعضای خانوادهاش را مسموم کردیم و حتی هر دو بار آنیتا و من هم تمارض به مسمومیت کردیم و در بیمارستان بستری شدیم تا کسی به ما مشکوک نشود، اما نقشه قتل ناکام ماند.
چرا؟
فکر کنم سمی که خریدهبودیم تقلبی بود و باعث مرگ آنها نشد.
از کجا خریده بودید؟
ما از فضای مجازی آرسنیک خریداری کردیم و یکبار در ماست و یک بار دیگر هم الان یادم نمیآید به چه غذایی اضافه کردیم. فکر میکردیم کار تمام است، اما نشد.
بعد چه شد؟
وقتی دیدیم با سم آرسنیک نقشهمان عملی نمیشود، به بازار رفتیم و اینبار سیانور خریدیم. روز حادثه پدر آنیتا نبود و ما مادر و خواهرش را با سیانور مسموم کردیم و بعد با اورژانس تماس گرفتیم و درخواست کمک کردیم.
چه شد که آنیتا پدرش را به قتل نرساند؟
نقشه قتل پدرش هم در لیستمان بود. ما تصمیم گرفتهبودیم از هر فرصتی استفاده کنیم و دنبال این نباشیم که همه را دستهجمعی به قتل برسانیم و به همین دلیل هم آن روز مادرش و خواهرش را به قتل رساندیم و بعد هم دنبال فرصت مناسبی بودیم که پدرش را به قتل برسانیم.
فرصت نشد؟
یک مشکل پیش آمد. بعد از قتل مادر و خواهر آنیتا ما هر دو عذاب وجدان گرفتیم و پشیمان شدیم و دیگر نمیتوانستیم نقشه جدیدی طراحی و اجرا کنیم.
از پدر آنیتا کینه به دل داشتی؟
نه، او حتی برای تحصیل به من کمک مالی هم کردهبود، چون دوست دخترش بودم و به خاطر دخترش که دوست داشت همکلاسیاش باشم، به من کمک هم کرد.
حرف آخر؟
عشق مهاجرت به خارج ما را کور کرد و الان هر دوی ما پشیمان هستیم.
source