فردای اقتصاد-پست مدرنیسم را خوانش و فصل جدیدی از مدرنیته می‌دانم و به نوعی آن را خوداصلاحی منطقی مدرنیته بر خود برمی‌شمارم. شاید چاره‌ای جز مرزبندی میان واژگان برای تسهیل انتقال پیام نباشد، بنابراین از دو واژه مدرن و پست‌مدرن نه به آن صورت که آنها را از منظر معرفتی به کار برم، بلکه صرفا جهت شفافیت بیشتر استفاده خواهم کرد.

جهان کنونی شاهد دو رویداد ویژه است. ظهور طیف نوینی از فناوری‌ها و دوم نسل جدیدی از جامعه، که به کارگیری و استفاده از این فناوری‌ها، بخش مهمی از زیست اجتماعی آنها را تشکیل می دهد. این مساله منجر به تغییر رویکرد نسل جدید نسبت به محیط پیرامون اعم از جامعه، سازمانها و نسلهای پیش از خود شده است. این نسل در یک توالی منطقی که پیش از آن نیز وجود داشته است، به دنبال برساختن هویت جدید و بنا نهادن جامعه‌ای از نو هستند، امری که اگرچه به سرعت در حال گسترش و پیشرفت است ولیکن تاکنون نتوانسته است به طور کامل محقق شود.

نسل جدید با مولفه‌هایی همچون تابوشکنی اجتماعی، ساختارگریزی سازمانی، ارتباط مجازی و رویکرد انتقادی و سلبی به بسیاری از هنجارها و قوانین، در پی ساختن نظمی جدید مبتنی بر فناوری در حوزه عملکردی و شناوری در امر ارتباطات سازمانی و مطالبه محوری و عبور از قواعد و قوانین حاکم در حوزه اجتماع هستند. اگر چه به نظرمی‌رسد این نسل تلاطم و برهم زدن وضع موجود را به عنوان نوعی مدل، برای اعتراض به وضع موجود برگزیده‌اند، ولیکن در نهایت در ارایه روایتی جدید و خاص در برابر کلان روایت حاکم، منسجم نیستند. بدین معنا تا حدی به دلیل اصالت بخشی به خرده روایتها در عصر پست مدرن، نسل Z  نیز با تکثر در روایت مواجه است که یکپارچگی اجتماعی آنها را تحت شعاع قرار داده است، هر چند که پست مدرنیسم خود در دام مهمترین انتقادش بر مدرنیته، یعنی حاکم کردن یک کلان روایت گرفتار شده است، چرا که به نظر می‌رسد پست مدرنیسم درنهایت به دنبال معرفی روایتی کلان از خود خواهد بود.

از طرفی نسل Z ها، از فناوری‌های نوین ارتباطی به عنوان ابزاری مهم، جهت انتشار افکار و ارایه نگاه خود به موارد مختلفی اعم از طبیعت، زندگی، انسان، مذهب، هنر، محیط زیست و … استفاده می‌کنند. بر پایه برخی پژوهشها ۷۰ درصد فعالین مجازی از این نسل هستند و به دلیل وجود فضای ذهنی مشترک به راحتی بر بستر اینستاگرام و … با هم ارتباط برقرار می کنند. تشکیل کمپین‌های مختلف در فضای مجازی که در مواقع متعدد به بستر جامعه نیز کشیده می‌شود و جنبه عینی – اعتراضی- ساختارشکن و در برخی موارد خشن به خود می گیرد یکی از توانمندی‌های این نسل  یعنی استفاده از فناوری برای نفی ساختار فرهنگی قبل و ارایه خرده فرهنگ های متنوع که در یک قالب کلی فرهنگی جدید را برسازد، است.

اکنون بر پایه گزارشها، بیش از دو سوم از کارکنان نسل زدی، در سازمانها ظرف سه ماه اول اخراج یا بیکار می‌شوند. مساله، ناتوانی این نسل در انجام مسوولیت نیست بلکه، رویکرد شناور و به تعبیری زندگی در زیست جهانی متفاوت از آنچه نسل کنونی و پیشین، آن را تجربه کرده‌اند، است. نسل Z که بیشتر متاثر از انگاره‌های پست مدرنیسم است، دریافتها و شناختهای متفاوت و متنوعی از جامعه، سازمان و رویدادها دارد. از آنجا که پست مدرنیسم بر شناوری و تغیر محیط سازمانی نظر دارد، طرفداران آن به هرگونه ساختاربندی و دستورالعمل سازمانی مغایر با ذهنیات فردی و جمعی نسل خود را به چالش می‌کشند. سازمانهای مدرن بیشتر بر کارایی فرآیندهای اجرا نظر دارند، پست مدرنها اثربخشی و نتیجه را مد نظر قرار می دهند. اگر در یک سازمان مدرن، برنامه‌ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل و ارزیابی از بالا محورهای اصلی سازمان را تشکیل می دهد، به طور کلی مدیریت کیفیت جامع، سازمان شبکه‌ای، سازمان یادگیرنده و یاد دهنده، نوآوری و ابتکار، ترغیب، خودکنترلی، و سازماندهی فعال مهمترین مولفه‌های تغییر از سازمان مدرن به پست مدرن است.

زودرنجی و احساس توهین از طرف سازمان یا جامعه و ساختارهایش حس غالبی است که نسل جدید با آن دست به گریبان است. چنین واکنشی ریشه در برداشت آنها از مقولات سازمانی و جامعوی دارد. به طور کلی کنش این نسل تاحد زیادی متاثر از غلبه احساس بر منطق، استقلال طلبی، تفسیر متفاوت از دستورالعمل سازمانی، میل به رسمیت شناخته شدن، تفکر انتزاعی و گرایشها سورئال است.

طبیعی است، چنین شاخص‌هایی به منزله ظهور رویکردهایی نظیر پست فوردیسم، پست تیلوریسم و پست بروکراتیک است. بنابراین نسل جدید کارکنان، بیشتر بر خلاقیت فردی، فردگرایی در سازمان، شناوری نظر دارند و در برابر یک پدیده به صورت جمعی به سرعت هماهنگ می‌شوند. این نحوه مواجه چندان مورد پذیرش مدیران اجرایی و ارشد سازمانها که بر تمرکز، نظم و برنامه‌ریزی تاکید دارند، نیست.

سازمانهای پست مدرن، در عرصه ارتباط و رسانه نیز تحول بزرگی را رقم زده‌اند. حرکتی که از ارتباط مکتوب و یا شکلی و آوایی دوران سنتی به عصر تلفن، تلویزیون، فیلم و رادیو رسید، یعنی از ارتباط خطی یک به یک به ارتباط شاخه‌ای یک به چند نفر در عصر اول رسانه ختم شد. اینک جریان اطلاعات به صورت شبکه‌ای میان طیف وسیعی از مردم و سازمانها شکل گرفته است که ضمن وقوع نظم جدید ارتباطی، شبکه و نظامی مشترک از تولید- توزیع و مصرف را به وجود آورده است.

طبیعی است با تغیر زیست‌جهان از سنتی به مدرن و پست مدرن، نسل جدیدی نیز وجود دارد که عامل اصلی تغییر هستند. بر این اساس برساخته‌های انسانها از جمله سازمانها نیز منطبق بر هستی شناسی و معرفت شناسی نسل خود شکل خواهد گرفت.

در آینده نزدیک لاجرم بخش اعظم جامعه، نسل زدی‌های بزرگ شده هستند که شرایط سازمانی را نیز تغییر خواهند داد و جهان را به سمت سازمانهای نامتمرکز با شناوری خاص در عمل و دستورالعمل سوق خواهند داد. در کنار روییدن چنین سازمانهایی فعالیت مجازی و از راه دور و کسب‌وکارهای فردی به شدت رونق خواهد گرفت. در آینده نسل جدیدی پا به بازار کار خواهند گذاشت که سازمانهای مدرن را با چالش تغییر ماهییت مواجه خواهند کرد. به نظر می‌رسد سازمانی موفق خواهد بود که بتواند در حد معقول، انگاره‌های نسل جدید را بپذیرد و تغییرات لازم برای رسیدن به فصل مشترک با نسل جدید را اعمال کند، در غیر این صورت ایستادن کامل در برابر تغییرات، حذف از گردونه رقابت را برجسته می‌کند. چرا که ایجاد یک کمپین در بستر مجازی برای نسلی با انگاره‌های مشترک و محکم برای حذف یا تحریم یک سازمان چندان کار سختی نیست.

با این تفاسیر منطقی‌ترین رویکرد یافتن نقطه تعادل و بهینه برای سازمانها و نسل Z هاست. تعدیل ساختارها و دستورالعملهای سازمانی و خود انضباطی در راستای نظم سازمانی و آموزش نسل جدید جهت ارتقا به مدل بهینه راهکاری است که در آینده باید بیش از پیش مدنظر باشد. دور از نظر نماند که فناوری‌های نوین اگرچه ابزاری قدرتمند در دست نسل جدید است، می‌تواند به ابزاری علیه خود آنها نیز تبدیل شود و شرایط متشتتی را در سازمانها و جامعه به بار آورد.

source

توسط postbin.ir