به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند سینمایی «شگرد» به کارگردانی جعفر صادقی جزو آثار مستندی است که به بخش آثار بلند هجدهمین جشنواره سینماحقیقت راه پیدا کرده است.

این مستند درباره تلاش‌های یک فرد برای راه‌اندازی یک باشگاه ورزشی کشتی در منطقه‌ای محروم است که در ادامه تلاش‌های این فرد و اعضای باشگاه برای موفقیت شاگردانشان را نشان می‌دهد.

به بهانه حضور «شگرد» در هجدهمین جشنواره سینماحقیقت با جعفر صادقی گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

سوژه مستند «شگرد» را چطور کشف کردید و به ایده ساخت این اثر رسیدید؟

من ساکن گرگان هستم و شهری که سوژه اصلی مستند در آن زندگی می‌کند و این باشگاه کشتی آنجا وجود دارد در شهر گنبد و منطقه‌ای فقیرنشین است که تقریباً ۹۰ کیلومتر با ما فاصله دارد. من خیلی اتفاقی متوجه شدم که این چنین باشگاهی وجود دارد ولی اطلاعاتم در وهله اول خیلی کم بود و از جزئیات به طوریکه در فیلم می‌بینید اطلاعی نداشتم و کلیاتی درباره راه‌اندازی یک باشگاه کشتی توسط یک فرد می‌دانستم.

این نکته برایم جالب بود چون در شرق استان که معمولاً به ورزش‌های والیبال و سوارکاری توجه می‌شود و کشتی مسئله چندان مهمی به نظر نمی‌رسد یک نفر به کشتی پرداخته است. در واقع در همسایه غربی استان گلستان که مازندران است کشتی ورزشی است که با جدیت جریان دارد اما این منطقه که مستند «شگرد» در آن روایت می‌شود اصلاً کشتی‌گیری نداشته و ما پس از آشنایی با این باشگاه خیلی اتفاقی به آنجا رجوع کردیم.

وقتی در آن منطقه بودم کاملاً مشخص بود که منطقه ضعیفی است و وقتی از مردم آنجا درباره باشگاه پرس و جو می‌کردم متوجه خوشنامی این باشگاه و مدیر آن شدم و برایم جذاب‌تر شد که بیشتر با این فرد آشنا شوم. آشنایی لازم شکل گرفت، پس از چند وقت پیشنهاد ساخت فیلم را مطرح کردم و واقعاً در ابتدای راه نمی‌دانستیم که آیا پتانسیل لازم برای ساخت مستند وجود دارد یا خیر. به همین دلیل در ابتدا یک سال برای ساخت یک اتود وقت گذاشتیم و پس از اتود ۵۰ دقیقه‌ای که ساختیم متوجه شدیم چند نفر از بچه‌ها پتانسیل این را دارند که ما مستندی با محوریت این شخصیت‌ها بسازیم.

در ادامه با این افراد و مربی باشگاه همراه شدیم و فیلم «شگرد» را ساختیم.

کاراکترهایی که «شگرد» دنبال می‌کند را بر چه اساسی انتخاب کردید؟

پس از ساخت نسخه اتود ما بررسی کردیم که کدام یک از ورزشکارها پتانسیل پیش‌روی در سطوح بالاتر این ورزش را دارد و در مشورت با مربی‌ها به انتخاب این افراد رسیدیم. در واقع نسخه اتود برای کشف همین کاراکترها و راحت شدن آن‌ها با دوربین بود تا دیگر نیازی نباشد که من به شخصیت‌ها دیالوگ بدهم و همه چیز طبیعی پیش برود.

کل تصاویر مستند است یا صحنه‌های بازسازی هم داشتید؟

هیچ بازسازی در فیلم نداشتیم، شروع فیلم از جایی است که شخصیت اصلی فیلم برای ادامه مسیر باشگاه تلاش می‌کند و قرار است یک سال بعد بچه‌ها به مسابقات کشوری بروند.

در فیلم متوجه می‌شوید که شخصیت اصلی با مشکلات بسیاری در زندگی شخصی‌اش روبرو است ولی از بسیاری از داشته‌های خود می‌گذرد و تقریباً همه زندگی‌اش را برای پیشرفت بچه‌ها و باشگاه هزینه می‌کند. در واقع ما با باشگاهی روبرو هستیم که سالهاست راه‌اندازی شده و در «شگرد» با بچه‌هایی همراه می‌شویم که قرار است آرزوها و اهداف خود در کشتی را دنبال کنند.

در مستند «شگرد» به محتواهای بسیاری از جمله امید، سختکوشی، تلاش و… می‌توان رسید. آیا با همین نگرش به سراغ سوژه این فیلم رفتید یا این محتواها در حین پیشرفت فیلمبرداری استخراج شدند؟

از آنجا که گونه مستند مشارکتی است و ما فقط در تلاش بودیم که پتانسیل‌هایی را کشف کنیم بخشی از مفاهیمی که در مستند وجود دارد را حین تولید فیلم کشف کردیم و حتی وقتی تصویربرداری تمام شده بود و مشغول تدوین بودیم نیز به این نتیجه رسیدیم که مفهوم شکست هم می‌تواند در این مستند مورد توجه باشد.

شکستی ظاهری که در دلش پیروزی‌هایی وجود دارد و اتفاقات مثبتی به واسطه تلاش، امید و کوششی که جریان دارد، در آن منطقه رخ می‌دهد. ما این جمله شعار را بارها شنیده‌ایم که «تلاش مقدمه پیروزی است» اما در «شگرد» واقعاً ما بدون اینکه شعار دهیم این مفهوم را حس می‌کنیم و می‌بینیم این باشگاه در منطقه‌ای که یکی از پاتوق‌های اصلی فروش مواد مخدر بوده امروز به یکی از کم‌نفوذترین مناطق برای مصرف مواد مخدر تبدیل شده است. در واقع شاهد هستیم به واسطه همین باشگاه ورزشی در منطقه‌ای که اکثر جوانانش در جیب‌هایشان فندک داشتند الان داخل ساکشان دوبنده کشتی است. این دستاورد بزرگ حاصل تلاش‌هایی است که صورت گرفته و مفاهیمی چون امید، از خود گذشتگی و… را خلق کرده است. حتی در این مستند شاهد هستیم که اگر شما درست ببازید و یک بازنده خوب باشید می‌توانید از این شکست استفاده درستی داشته باشید.

آیا می‌توان یکی از مخاطبان اصلی «شگرد» را مسئولان کشور دانست؟

صد در صد یکی از مسائلی که در این فیلم دنبال می‌کردیم این بود که اگر افرادی چون جواد اندیشه گذشت و ایثار می‌کنند و برای تربیت یک نسل ورزشکار زحمت می‌کشند دلیل بر این نیست که مسئولانی که کوتاهی کرده‌اند بتوانند از زیر بار مسئولیتشان شانه خالی کنند.

در این مستند شاهد هستیم که بچه‌ها وقتی از وضعیت آن منطقه می‌گویند بر این نکته تأکید دارند که به آن منطقه مطلقاً بی‌توجهی شده و خودِ مردم آنجا هستند که برای حل مشکلات موجود تلاش می‌کنند. یکی از اصلی‌ترین نقدهایی که فیلم دارد به سمت کسانی است که این مناطق را فراموش کرده‌اند و فکر می‌کنند به دلیل اینکه این مناطق در حاشیه شهرها هستند می‌توان آن‌ها را در حاشیه مسائل خود قرار داد. یکی از اصلی‌ترین اهداف ما برای ساخت «شگرد» این بود که توجهات را به سمتی ببریم که مدتهاست از آن غافل شده‌ایم و فکر می‌کنیم در این مناطق حاشیه‌ای هیچ پتانسیلی برای رشد و موفقیت وجود ندارد و بچه‌های حاضر در «شگرد» نشان دادند در همین مناطق که هیچ امیدی به رشد و ورزش نبود، الان برای حضور در اردوی تیم ملی تمرین می‌کنند.

به نظر من «شگرد» نشان می‌دهد که برخوردهای صرفاً قهری در مناطقی که ناهنجاری‌های زیادی وجود دارد همیشه نمی‌تواند نتیجه‌بخش باشد و لازم است جریان‌های مثبتی چون ورزش در آن مناطق رونق بگیرد و اتفاقاً برخی مواقع تأثیر این اتفاقات بسیار چشم‌گیر و مثبت است. به نظر من اگر «شگرد» بتواند منجر به شکل‌گیری یک جریان مشابه در منطقه محروم دیگری در کشور شود، این فیلم کار اصلی خودش را انجام داده است.

زمان مستند بیش از ۱۰۰ دقیقه است. آیا این زمان طولانی را برای یک مستند ریسک نمی‌دانید؟

برای این مستند که بیش از ۱۰۰ دقیقه زمان دارد یکی از دغدغه‌هایی که داشتم این بود که اگر کاراکترهای اصلی فیلم با شکست مواجه شدند یا از پیروزی‌هایشان مخاطب ناراحت یا خوشحال شود و با آن‌ها همراه باشد. من برای ایجاد این همراهی باید سعی می‌کردم که مخاطبم را با کاراکترها همراه کنم و بخشی از این همراه شدن به وسیله ابزار زمان رخ می‌دهد. ما از همین طریق سعی کردیم به کاراکترها نزدیک شویم، وارد بخش‌های مختلف زندگی‌شان شویم و به مرور مخاطب را به آن‌ها علاقه‌مند کنیم و در نهایت به مرحله‌ای برسیم که از شکست یا پیروزی کاراکترها احساساتمان درگیر شود. اگر من به زندگی این افراد و دغدغه‌هایشان نزدیک نمی‌شدیم قطعاً همراهی و سمپاتی که مدنظرمان بود اتفاق نمی‌افتاد.

صحنه‌های مسابقات شاید هیجان‌انگیزترین بخش «شگرد» باشد اما نکته‌ای که وجود دارد این است که شما به عنوان مستندساز از برد یا باخت مسابقات بی‌اطلاع بودید. چطور به ارائه مفهوم از شکست رسیدید؟ آیا این مفهوم با هدایت شما به عنوان کارگردان به مستند الصاق شد تا با وجود برخی شکست‌ها فیلم بتواند مفهومی برای مخاطبش داشته باشد؟

یکی از خطوط قرمز اخلاقی من در مستندسازی این است که اگر چه من با افراد و کاراکترهای جلوی دوربین تعامل دارم اما سعی می‌کنم که آن‌ها را به سمتی حرکت ندهم چون این کار را توهین به مخاطب و کاراکتر فیلم می‌دانم. من سعی می‌کنم تا جایی که می‌توانم به عنوان کارگردان دستی بر واقعیت نبرم اما نمی‌توان کتمان کرد که وقتی بچه‌ها می‌دانند فیلمشان ساخته می‌شود در عملکردشان تأثیر می‌گذارد و احتمالاً سعی می‌کنند با جدیت بیشتر کار کنند.

البته با بدانیم بچه‌های آن منطقه از شهر به خاطر زیستی که دارند سخت‌تر شکست را قبول می‌کنند و با وجود اینکه ممکن است در زندگی بارها با شکست مواجه شده باشند اما این کلمه در واژگان ذهنی آن‌ها کمتر نمود دارد و اصطلاحاً خودشان را بچه پر رو می‌دانند و این ذهنیت باعث می‌شود که وقتی با شکست مواجه می‌شوند با استقامت و تلاش بیشتری از جایشان بلند شوند و به مسیر ادامه دهند یا اهداف و انگیزه‌های جدیدی در خودشان ایجاد کنند.

ما با همین نگرش از جمله مایکل جردن در ابتدای فیلم استفاده کردیم که می‌گوید من بارها و بارها شکست خوردم تا مسیر پیروزی را یاد بگیرم. واقعیت همین است که ما در زندگی بارها و بارها شکست را تجربه خواهیم کرد و برای رسیدن به پیروزی مدنظرمان باید این شکست‌ها را پشت سر بگذاریم و از دل هر کدام از شکست‌ها بتوانیم برای خود چیزی ارزشمند استخراج کنیم.

آیا پس از ساخت «شگرد» برای کاراکترهای فیلم اتفاقات تازه‌ای رخ داده است؟

تقریباً هفت ماه از ساخت این مستند گذشته، یکی از بچه‌ها در لیگ برتر کار می‌کند و دو نفر از کشتی‌گیرها به اردوی تیم ملی دعوت شده‌اند و دو نفر از بچه‌ها هم به دلیل مشکلات مالی و مصدومیت از ادامه ورزش کناره‌گیری کرده‌اند.

درباره مدت زمان ساخت این مستند هم باید بگویم که ساخت نسخه اتود یک سال به طول انجامید و یک سال هم فیلمبرداری نسخه سینمایی را انجام دادیم و در واقع ما دو سال با این باشگاه همراه بودیم و هنوز هم من هر از گاهی به این باشگاه و بچه‌ها سر می‌زنم و ارتباطم با آن‌ها قطع نشده است.

خوشبختانه یکی از اتفاقاتی که در این منطقه رخ داد این بود که وقتی برخی از مسئولان با نسخه اولیه مستند روبرو شودند پیگیری‌هایی داشتند که خوشبختانه مشکل گاز باشگاه، مشکل مالکیت زمین و… نیز حل شد و حالا پس از ساخت این مستند با انرژی بیشتری این باشگاه به فعالیتش ادامه می‌دهد و حالا در باشگاه آقای جواد اندیشه دیگر ورزش‌ها هم دنبال می‌شود و بانوان هم در این باشگاه تکواندو کار می‌کنند. امیدوارم پخش این مستند باعث شود که توجه به افرادی چون جواد اندیشه بیشتر شود و این باشگاه‌ها تنها نمانند.



انتهای پیام/

source

توسط postbin.ir