شفقنا رسانه – اخیراً لیستی از زیان آورترین سازمان ها و شرکت های دولتی در عملکرد ۱۴۰۲ منتشر شده که صداوسیما در این لیست قرار دارد. این درحالیست که سهم صداوسیما از بودجه عمومی در سال جاری ۲۴ هزار میلیارد تومان و برای سال ۱۴۰۴ بیش از کل بودجه ۱۰ وزارتخانه و حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان تعیین شده که با وجود این بودجه انتظار عملکرد بهتر و موثرتری از آن می رود. چرا صداوسیما با وجود چنین بودجه ای همچنان زیان آور است؟ چه تغییراتی باید در ساختار مدیریتی یا اقتصادی ایجاد شود و چگونه می‌توان به بهبود عملکرد مالی صداوسیما کمک کرد؟ رضا  غبیشاوی روزنامه نگار و فعال رسانه ای ضمن تاکید بر اینکه انحصاری بودن صداوسیما در شرایط فعلی باعث شده سطح زیان دهی این سازمان به میزان زیادی افزایش یابد، می‌گوید: انحصار باعث افزایش ناکارآمدی و کاهش کیفیت عملکرد صداوسیما شده است. این انحصار همچنین زمینه را برای فربه شدن و گسترش غیرمنطقی ساختار و افزایش نیروها بدون وجود دلیل منطقی سبب شده است

 

رضا  غبیشاوی روزنامه نگار و فعال رسانه ای درباره مهمترین دلایل افزایش بودجه صداوسیما با وجود زیادن دهی آن به شفقنا رسانه می گوید: مهمترین موضوع انحصار است. چون صداوسیما انحصار دارد به خود این حق را می دهد تا بدون هیچ چارچوب منطقی، گسترش یابد و هزینه های خود را افزایش دهد. علاوه براین، با وجود زیان ده بودن برای کسب بودجه بزرگ و بزرگ تر از ابزار قدرتمندی به نام رادیو تلویزیون برخوردار است. دولت ها و مجلس ها همیشه می ترسند در صورتی بودجه مورد نیاز صداوسیما را اختصاص ندهند با حملات صداوسیما روبه رو شوند. این زیان دهی مالی صداوسیما چون با زیان دهی در سایر حوزه های کارکردی این سازمان همراه شده نامناسب و غیرمنطقی است. یعنی صداوسیما هم در بخش مالی، زیان ده است؛ هم در تولیدات فرهنگی هنری زیان ده است و هم در بخش های دیگر از جمله تاثیرگذاری، اطلاع رسانی، جلب رضایت مردم و کسب اعتماد عمومی نیز زیان ده است.

او ادامه می دهد: صداوسیما نه تنها در همه بخش های ملموس و غیرملموس، فعالیت اقتصادی و فرهنگی زیان‌ده است بلکه در بخش هایی به موتور تولید نارضایتی در میان مردم تبدیل شده است. سوال اینجاست یک مجموعه رسانه ای یا رادیو تلویزیونی باید به چه مرحله ای برسد و دچار چه وضعیتی شود که آن را ورشکسته بدانیم؟ با هر متر و معیاری صداوسیما هم اکنون یک سازمان ورشکسته اقتصادی  – فرهنگی و خارج از کارکرد صحیح است.

غبیشاوی ضمن تاکید بر اینکه انحصاری بودن صداوسیما در شرایط فعلی باعث شده سطح زیان دهی این سازمان به میزان زیادی افزایش یابد، می‌گوید: انحصار باعث افزایش ناکارآمدی و کاهش کیفیت عملکرد صداوسیما شده است. این انحصار همچنین زمینه را برای فربه شدن و گسترش غیرمنطقی ساختار و افزایش نیروها بدون وجود دلیل منطقی سبب شده است. علاوه براین، انحصار باعث شده مدیران ارشد صداوسیما هیچ توجهی به خواست و نیاز مردم و مخاطبان نداشته باشند و حتی در مسیری برخلاف نیاز و خواست آنان حرکت کنند به همین دلیل نوعی تقابل میان مردم و صداوسیما و تحریم تماشای برنامه های آن از سوی بخش های مهمی از مردم و نخبگان وجود دارد. یکی از نتایج این اتفاقات را می توان در تبدیل صداوسیما به سازمانی با ضرردهی مالی بزرگ مشاهده کرد.

با این اوصاف چه تغییراتی در ساختار مدیریتی صداوسیما باید اعمال شود که هزینه هایش کمتر شود؟ او پاسخ می دهد: این تغییرات را می توان پیشنهاد کرد: حداکثر دو یا سه شبکه صداوسیما در اختیار مدیران فعلی صداوسیما باقی بماند و بقیه شبکه ها در مقابل دریافت مبالغ معین، به صورت سالانه، به شکل اجاره، به بهره برداران بخش  خصوصی منتقل شود تا هم راه برای درآمدزایی صداوسیما باز شود هم نظر و رضایت مردم جلب شود و هم میان شبکه های صداوسیما در برنامه سازی کیفی و کسب آگهی های بیشتر رقابت به وجود بیاید. در غیراین صورت، ساختار فعلی صداوسیما حتما باید کوچک و کوچک تر، و از تعداد شبکه ها، بخش ها و کارکنان نیز کاسته شود. صداوسیمای فعلی باید به حداکثر دو یا سه شبکه محدود و همزمان راه برای راه اندازی شبکه های خصوصی رادیو تلویزیونی باز شود.

این روزنامه نگار و پژوهشگر در بیان راهکارهایی برای افزایش درآمد صداوسیما و بهبود عملکرد آن می گوید: نخستین اقدام، شکست انحصار صداوسیما و راه اندازی شبکه های رادیو تلویزیونی خصوصی است. علاوه براین، صداوسیما باید به سه شبکه سراسری محدود شود و بقیه شبکه ها به بخش خصوصی واگذار شود. همچنین باید جایگاه و هدف صداوسیما مشخص شود. شاینکه صداوسیما رسانه دولتی است یا عمومی یا حکومتی؟ هدف از صداوسیما، تبلیغات سیاسی است یا اطلاع رسانی ؟ مسوولیت صداوسیما و نظارت بر آن با کیست؟ صداوسیما باید با برنامه مالی و محتوایی مشخص به فعالیت خود ادامه دهد.  سوالی که هم اکنون مطرح می شود این است که حجم ضرردهی صداوسیما تا کجا می تواند ادامه یابد؟ چرا صداوسیما باید با وجود نارضایتی مردم، این پول ها را هزینه کند؟ مبالغی که می تواند صرف بخش بهداشت، درمان یا آموزش یا بهزیستی شود. اگر صداوسیما وجود نداشته باشد چه اتفاقی میافتد؟ پاسخ هیچ است. هیچ اتفاق منفی رخ نخواهد داد بلکه به نظرم در شرایط فعلی، خیلی از اتفاقات مثبت هم رخ خواهد داد و آن نبود اطلاع رسانی مغشوش و معیوب فعلی است که زمینه را برای تصمیم گیری های نادرست مسوولان فراهم کرده است.

او ادامه می دهد: صداوسیما می تواند سازمانی سودده یا حداقل غیرضرر ده باشد به شرطی که بتواند برنامه های با کیفیت پخش کند و عملکرد قابل قبولی داشته باشد. اگر صداوسیما بتواند رضایت مردم و مخاطبان را کسب کند اگر از تعداد شبکه های خود بکاهد و به فعالیت های بیهوده و بی منطق پایان دهد حتما می تواند به سازمان سودده یا حداقل غیرضررده تبدیل شود یا اینکه ضرر این مجموعه در این حد نباشد یا اینکه ضرر صداوسیما در چارچوب منطق قابل توجیه باشد اما هم اکنون اینگونه نیست.

غبیشاوی تاکید می کند: در حال حاضر صداوسیما نه فعالیت قابل دفاع و مثبتی دارد نه در بخش سرگرمی و سریال و نه در اطلاع رسانی عملکرد ارزشمندی دارد. نه نظر مردم را جلب می کند و نه توانسته نظر کارشناسان را جلب کند. تقریبا مردم برای همه برنامه های صداوسیما جایگزین یافته اند. سریال ها را در شبکه های نمایش خانگی می بینند. خبر را در سایت های خبری و شبکه های اجتماعی دنبال می کنند. آنچه می ماند شاید فقط فوتبال های داخلی باشد که آن هم به مرور در حال انتقال به پلتفرم های اینترنتی خارج از صداوسیماست. بازگشت صداوسیما به جایگاه اصلی خود به عنوان یک سازمان حوزه اطلاع رسانی حرفه ای و تولید و پخش برنامه های فرهنگی هنری و نه  به عنوان یک حزب سیاسی مهمترین تغییر مورد انتظار است.

او در پاسخ به سوالی درباره نقش رقابت با رسانه‌های خصوصی و دیجیتال در زیان‌دهی صداوسیما می گوید: همانطور که ذکر شد زیان دهی صداوسیما، غیرمنطقی و خارج از چارچوب است. در زمینه اینکه نقش رسانه های خصوصی و دیجیتال در زیان دهی صداوسیما چیست من تحقیق علمی یا دانشگاهی مشخصی ندیده ام اما می توان گفت صداوسیما رادیو تلویزیون انحصاری است که خارج از چارچوب های منطقی و عقلانی فعالیت می کند. رسانه های خصوصی و دیجیتالی هم انحصار صداوسیما را نمایان کرده اند، هم این انحصار را شکسته اند و هم عملکرد نادرست و غیرمنطقی صداوسیما را نشان می دهند. ضمن اینکه صداوسیما در چند سال اخیر، با وجود تضاد منافع، نظارت غیرمنطقی بر شبکه نمایش خانگی اعمال می کند که همه این موارد باعث ناراضایتی افکارعمومی و مردم شده است.

غبیشاوی ادامه می دهد:  علاوه بر اینکه، مخاطبان و تماشای برنامه های صداوسیما نیز سیر نزولی دارد. این موضوع بر درآمد تبلیغاتی صداوسیما نیز تاثیر منفی داشته است. از جمله می توان اشاره کرد به اینکه دیگر عموم مردم سریال های صداوسیما را نمی شناسند یا درباره سریال های صداوسیما صحبت نمی کنند یا بازیگران آن، در بین عموم مردم مشهور نیستند یا الان نمی دانیم صداوسیما چه سریال هایی را در حال پخش دارد.  کار به جایی رسیده که صداوسیما تبلیغ سریال های خود را در تابلوهای تبلیغاتی سطح شهر تهران انجام می دهد چرا که از تبلیغات تلویزیونی خود ناامید شده است. همه این موارد باعث شده صاحبان بسیاری از کسب وکارها ، تمایلی به ارائه تبلیغ به صداوسیما نداشته باشند و حتی شاید گفت تبلیغ در صداوسیما نتیجه عکس داشته باشد. به هر حال تبلیغ در رسانه های بدنام، می تواند خلاف انتظار قبلی، نتیجه داشته باشد.

 

source

توسط postbin.ir