شفقنا رسانه- اخیراً لیستی از زیان آورترین سازمان ها و شرکت های دولتی در عملکرد ۱۴۰۲ منتشر شده که صداوسیما در این لیست قرار دارد. این درحالیست که سهم صداوسیما از بودجه عمومی در سال جاری ۲۴ هزار میلیارد تومان و برای سال ۱۴۰۴ بیش از کل بودجه ۱۰ وزارتخانه و حدود ۳۵ هزار میلیارد تومان تعیین شده که با وجود این بودجه انتظار عملکرد بهتر و موثرتری از آن می رود. چرا صداوسیما با وجود چنین بودجه ای همچنان زیان آور است؟ چه تغییراتی باید در ساختار مدیریتی یا اقتصادی ایجاد شود و چگونه میتوان به بهبود عملکرد مالی صداوسیما کمک کرد؟ حمید ضیاییپرور مدرس ارتباطات می گوید: اصلیترین چالش سازمان صدا و سیما در زمینه زیاندهی، ناشی از عدم اتکا به مدل فایده-هزینه و عدم توجه به نیازها و خواستههای مخاطبان است. این سازمان بیشتر بر اساس مدل هزینه-فاکتور عمل میکند؛ به این معنا که هزینه میکند و فاکتورش را رد می کند و پرداخت می شود. بدون آنکه توجهی به استفاده یا رضایت مخاطبان از برنامهها داشته باشد
حمید ضیاییپرور مدرس ارتباطات با اشاره به بودجه اختصاص یافته به صداوسیما و زیان ده بودن این سازمان به شفقنا رسانه می گوید: اصلیترین چالش سازمان صدا و سیما در زمینه زیاندهی، ناشی از عدم اتکا به مدل فایده-هزینه و عدم توجه به نیازها و خواستههای مخاطبان است. این سازمان بیشتر بر اساس مدل هزینه-فاکتور عمل میکند؛ به این معنا که هزینه میکند و فاکتورش را رد می کند و پرداخت می شود. بدون آنکه توجهی به استفاده یا رضایت مخاطبان از برنامهها داشته باشد. صدا و سیما یک استراتژی مشخص دارد و بر اساس آن عمل میکند، بدون اینکه نیازی به تأمین رضایت عمومی نسبت به عملکرد خود احساس کند.
او ادامه می دهد: این مشکل ریشه در ماهیت دولتی و انحصاری سازمان دارد که در قانون اساسی کشور ذکر شده است. به نظر میرسد زمان آن فرا رسیده که مسئولین عالیرتبه کشور نسبت به تفسیر مجدد اصل ۴۴ قانون اساسی اقدام نمایند و امکان ایجاد شبکههای رادیو تلویزیونی خصوصی تحت نظارت سازمان صدا و سیما را فراهم آورند. این اقدام ضروری است، چرا که عدم تحقق آن موجب زیاندهی صدا و سیما، کاهش مخاطب، از دست رفتن تأثیرگذاری و مرجعیت رسانهای این سازمان شده است. در نتیجه، صدا و سیما تبدیل به یک نهاد هزینهساز گردیده است. ادامه این روند تنها منجر به افزایش عمق ضررها و خسارات سالانه خواهد شد.
با این اوصاف چه تغییراتی در ساختار مدیریتی صداوسیما باید اعمال شود که هزینه هایش کمتر شود؟ او پاسخ می دهد: در راستای کاهش هزینهها، لازم است تغییراتی در ساختار مدیریتی این سازمان اعمال گردد. تعداد کارکنان صدا و سیما بین ۷۰ هزار تا ۱۰۰ هزار نفر تخمین زده میشود که یکی از دلایل اصلی هزینهبر بودن این نهاد، بالا بودن تعداد نیروی انسانی آن است.
او با 《پارکینگ سیاسی》 خواندن صداوسیما می گوید: باید توجه داشت که صدا و سیما و برخی نهادهای مشابه نقش «پارکینگ سیاسی» را ایفا میکنند؛ بدین معنا که با تغییر دولتها، بسیاری از نیروها برای مدتی در این نهاد باقی مانده و سپس دوباره به ساختار قدرت بازمیگردند.
او مدعی می شود: کارکرد نهادهایی مانند صدا و سیما تقریباً شبیه پارکینگ سیاسی بوده و همین امر باعث جذب تعداد زیادی نیروی انسانی بر اساس توصیهها و سفارشات مختلف شده است. طبیعی است که نیروی انسانی هزینهبر بوده و بیشترین بخش از هزینههای سازمانها مربوط به حقوق کارکنان آنهاست. در حالی که سازمانهای مشابه در سطح جهانی با ساختارهای بسیار چابکتر اداره میشوند؛ برخی از آنها ممکن است تنها یک دهم یا حتی یک بیستم نیروی انسانی صدا و سیما را داشته باشند اما قادرند شبکههای خود را با موفقیت مدیریت کنند. بنابراین فربه بودن صدا و سیما از نظر نیروی انسانی یکی از مشکلات اصلی ساختاری آن محسوب میشود که هر مدیریتی در رأس این سازمان با آن مواجه خواهد بود.
ضیایی پرور در رابطه با راهکار افزایش درآمد صداوسیما می گوید: درآمد سازمان صدا و سیما از سه منبع اصلی تأمین میشود. نخست، بودجهای است که به تصویب مجلس شورای اسلامی میرسد. دوم، درآمد حاصل از محل آگهیها و تبلیغات است. سوم، بند «چ» برنامههای دائمی توسعه که بر اساس آن دستگاههای اجرایی موظفند تا یک درصد از بودجه جاری خود را در راستای همکاری با صدا و سیما به برنامهسازی اختصاص دهند. لازم به ذکر است که تمامی دستگاهها به این امر اقدام نمیکنند؛ در حالی که بخش قابل توجهی از آنها مشارکت دارند، گروهی نیز از این همکاری خودداری میکنند. به نظر من، اگر صدا و سیما بتواند هزینههای خود را کاهش دهد و نیروی انسانی خود را چابکتر کند، با همین بودجه موجود قادر خواهد بود به سازمانی درآمدزا تبدیل شود.
او در پاسخ به سوالی درباره نقش رقابت با رسانههای خصوصی و دیجیتال در زیاندهی صداوسیما می گوید: در خصوص نقش رقابت با رسانهها، باید اشاره کرد که صدا و سیما در ایران رقیبی ندارد و حتی با تأسیس سازمان ساترا، سعی کرده است تا خدمات ویاودیها را نیز تحت کنترل خود درآورد. این بدان معناست که تلاش میکند تا صوت و تصویر فراگیر را نیز تحت نظارت قرار دهد. نه تنها اجازه نمیدهد که شبکههای رادیو تلویزیونی جدیدی با سیگنال یا فرکانس مستقل در ایران راهاندازی شوند، بلکه حتی اگر محتوای صوتی یا تصویری در فضای مجازی وجود داشته باشد، آن نیز تحت کنترل قرار میگیرد. علاوه بر این، بسیاری از مأموریتهای سنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مانند شبکه نمایش خانگی نیز تحت پوشش صدا و سیما قرار گرفته است. این موضوع نشاندهنده یک مشکل دیگر است؛ به جای آنکه صدا و سیما مشکلات مدیریتی، ساختاری و مرجعیت رسانهای خود را حل کند، به حوزههای دیگر نیز نفوذ میکند.
source