منصور براتی، کارشناس و پژوهشگر مسائل اسرائیل در گفتوگو با ایکنا به تحلیل اهداف صهیونیستها از تجدید جنایات جنگی در نوار غزه، رفح و حمله به اردوگاههای فلسطینیها و انهدام گسترده خانههای فلسطینیها و استفاده از بمبهای ممنوعه پرداخت و گفت: طولانی شدن جنگ و برگشتن به فاز مجدد جنگ بعد از حدود شش هفته آتشبس در حقیقت نشاندهنده این مسئله است که اسرائیلیها تمایلی به ورود به مرحله دوم آتشبس نداشتند و ندارند.
وی افزود: آنچه توسط دو طرف پذیرفته شد یک طرح آتشبس سه مرحلهای بود که قرار بود هر مرحله از آن، شش هفته یعنی 42 روز به طول بینجامد. در فاز نخست قرار بود تعدادی از اسرای اسرائیلی آزاد شوند که در ازای آن نیز، تعدادی از زندانیان فلسطینی آزاد شدند و در امتداد آن نیز مذاکره برای فاز دوم آتشبس انجام شود.
بیشتر بخوانید:
براتی تصریح کرد: مسئله بعدی این بود که در فاز دوم آتشبس قرار بود اعلام شود که جنگ به صورت کامل به پایان رسیده اما رژیم صهیونیستی به دنبال این بود که زیر آن را نقض کند. حتی در طول فاز اول نیز چندین بار تلاش کرد که فاز نخست آتشبس یعنی 42 روز، تمدید شود با هدف اینکه تعداد بیشتری از اسرا آزاد شوند.
اهداف اسرائیل در حمله به رفح
این پژوهشگر مسائل اسرائیل تأکید کرد: پس از اینکه صهیونیستها به خواستههای خود دست پیدا نکردند، جنگ از سر گرفته شد. رفح، یکی از مناطق زیر آتش اسرائیلیهاست. در طرحهای ارتش اسرائیل و آنچه رسانههای صهیونیستی درباره آن صحبت میکنند، شهر رفح و مناطق اطراف آن به عنوان شهر حائل نظامی مشخص و تعیین شده است به این معنا که غیرنظامیان فلسطینی حق رفت و آمد و زندگی در آن را ندارند و رفح باید کاملا تحت کنترل نظامی، قرار گیرد. بنابراین اگر بتوانند این طرح را اجرا کنند کاملاً محدوده مسکونی را در منطقه رفح از بین میبرند.
وی با تأکید بر اینکه منطقه رفح تنها مرز از مناطق فلسطینینشین بود که به صورت مستقیم و تا پیش از جنگ اخیر در اختیار اسرائیل قرار نداشت، گفت: رفح در اختیار حماس بود و به یک کشور خارجی نیز راه پیدا میکرد اما به مانند سایر مرزهای فلسطینی در اختیار اسرائیل نبود. مثلاً در کرانه باختری تمام مرزها با نظارت مستقیم یا غیرمستقیم اسرائیل کنترل میشود. صهیونیستها در این طرح جدید سعی دارند اینگونه وانمود کنند که گرفتن منطقه رفح و قراردادن آن به عنوان منطقه حائل نظامی بهای عدم موافقت حماس با تمدید مرحله اول آتشبس است. حالا صهیونیستها میگویند این منطقه را از دسترس فلسطینها به طور کامل خارج و آن را تبدیل به منطقه حائل نظامی میکنیم. لذا به این دلیل مناطق مسکونی مورد حمله و یورش قرار میگیرند تا فلسطینیها به طور کامل از این منطقه خارج شوند و دیگر ادعایی درباره این منطقه نداشته باشند.
طرح ترامپ برای تبدیل غزه به «ریویرای خاورمیانه»
براتی در پاسخ به این سؤال که حمایتهای صریح آمریکا و ترامپ از جنایات صهیونیستها و سکوت کشورهای عربی چه میزان در راستای عملیاتی کردن سیاست کوچ اجباری فلسطینیهاست، اظهار کرد: طرح کوچ اجباری ترامپ و تبدیل این منطقه به «ریویرای خاورمیانه» طرح عجیبی است که با واقعیتهای منطقه نیز خیلی همخوانی ندارد؛ اینکه بخواهید غزه را تبدیل به جزیره ریویرا کنید که یک جزیره لاکچری و حتی فوق لاکچری نزدیک ایتالیاست که در آنجا بعضاً ابرپولدارهای جهان با کشتیهای تفریحی حضور دارند. لذا ساختن این جزیره در غزه نیازمند آن است که جمعیت این منطقه بسیار کم شود. جمعیت غزه بیش از 2 میلیون و 300 هزار نفر است و این منطقه کوچک دارای تراکم جمعیتی بالایی است بنابراین باید دست کم بیش از یک میلیون نفر از جمعیت غزه از این مناطق خارج شوند تا مقداری واقعیتهای میدانی شبیه به این طرح ترامپ شده و قابلیت اجرایی پیداکند.
وی به فشار زیاد ترامپ به کشورهای عربی چون اردن و مصر اشاره و عنوان کرد: اردنیها خیلی توانمندی ندارند. در حال حاضر قریب به 5 میلیون مهاجر فلسطینی در اردن سکونت دارد و قطعا افزودن تعداد دیگری به جمعیت اردن، تبعات و پیامدهای امنیتی برای این کشور خواهد داشت.
براتی اظهار کرد: برای مصریها نیز اوضاع کمی متفاوت است. مصر جمعیت 100 میلیون نفری دارد و اگر تعداد دیگری به این جمعیت افزوده شود خیلی به چشم نخواهد آمد اما به دلیل بدهیهای بسیار زیاد مصر و اقتصاد در آستانه ورشکستنی این کشور، قطعا مصر این توانمندی را ندارد که به تنهایی بتواند این تعداد زیاد از اهالی غزه را بپذیرد و هزینه آنها را نیز بپردازد. لذا این مستلزم آن است که مصر کمک هزینه دریافت کند یا بخشی از بدهیهای مصر را ببخشند تا مصر بتواند چنین امکانی را پیدا کند که بازهم مشخص نیست بتواند.
ترامپ به دنبال بیرون راندن اهالی غزه است
این پژوهشگر مسائل اسرائیل ادامه داد: علت حمایت صریح آمریکا نیز همین است که میخواهد به نحوی مسئله غزه تمام شود و در نگاه ترامپ این مسئله تمام نخواهد شد مگر اینکه تعداد بسیاری از اهالی غزه از این منطقه بروند در حالی که رهبران قبلی آمریکا به ویژه افرادی که اعتقاد به راهکار دو دولتی داشتند، دنبال چنین موضوعی نبودند، اگر چه برای اجرای راهکار دو دولتی نیز به اسرائیلیها خیلی فشار نمیآوردند و بیشتر صحبتهایی که انجام میشد در حد حرف بود اما با اینکه اسرائیلیها بخواهند مردم غزه را از این منطقه بیرون کنند تا خودشان در آنجا شهرکسازی کنند، مخالف بودند.
وی تصریح کرد: اکنون تصور ترامپ این است که اگر مردم غزه در همین وضع بمانند اتفاقی که میافتد این است که بعد از مدتی راهی نداریم به جز اینکه مجددا گروههای مقاومت در این منطقه حاکم خواهند شد و برای اینکه این اتفاق نیفتد باید جمعیت این منطقه کم شود تا تهدید کمتری متوجه اسرائیل باشد.
این پژوهشگر مسائل اسرائیل درباره دلایل حملات آمریکا به یمن، اظهار کرد: یمنیها با مداخله به نفع فلسطینیها یا گروههای مقاومت در غزه، حملات زیادی را علیه رژیم صهیونیستی انجام دادند و سعی کردند شاهراههای اقتصادی اسرائیل را در بندر ایلات ببندند. البته رژیم صهیونیستی از مسیرهای جایگزین استفاده کرد و با کمک غربیها توانست این مشکل را تا حد زیادی حل کند اما حملات ادامه پیدا کرد لذا به نظر میرسد اسرائیلیها مجبور هستند واکنش جدی به یمنیها نشان دهند تا بازدارندگی آنها حفظ شود.
وی افزود: مسئله دیگر این است که اسرائیلیها درمورد یمن تا حد زیادی به متحدان خود وابسته هستند. دلیل آن هم فاصله جغرافیایی زیاد یمن از اسرائیل از یکسو و درگیری اسرائیل در جبهههای مختلف از سوی دیگر است. در واقع رژیم صهیونیستی این کار را با هماهنگی متحدان خود برونسپاری کرده است و سپر مدافع غربی؛ آمریکاییها، فرانسویها و بریتانیاییها عمدتا ابتکار عمل را در این حملات در دست دارند. البته خود اسرائیل نیز بارها حمله مستقیم داشته اما بیشتر حملات غیر مستقیم انجام شده است.
براتی در پایان با تأکید بر اینکه قطعا حملات به یمن به معنای تهدید مستقیمتر ایران است، گفت: آنها در رسانهها به راحتی و صراحت اعلام میکنند هر چه یمنیها دارند و هر کاری که انجام میدهند با مدیریت تهران و به خواست تهران انجام میشود. این برداشت درست یا اشتباه در ادبیات صهیونیستها و آمریکاییها دیده میشود. لذا در چنین شرایطی حمله به یمن را حملهای یک قدممانده به ایران قلمداد میکنند.
گفتوگو از سمیرا انصاری
انتهای پیام
source