شفقنا رسانه- مریم سلیمی نوشت: «روز خبرنگار، فراتر از تبریک‌های کلیشه‌ای، دعوتی است برای بازاندیشی، تامل، برنامه ریزی، تحول و پوست اندازی رسانه‌ای؛ فرصتی برای شنیدن صدای فعالان رسانه ای، تقویت تعامل دولت، مردم و روابط عمومی‌ها با رسانه‌ها، و خلق زیست‌بومی پویا، تا “فعالان رسانه ای ۳۶۰ درجه” با روایت‌گری خلاق و فناوری‌محور، فانوس راه آینده‌ای آگاه‌تر شوند».

به گزارش شفقنا رسانه، مریم سلیمی، دکترای علوم ارتباطات در مطلبی که در اختیار شفقنا قرار داد، اینگونه آورده است: دیروز جمعه ۱۷ مرداد «روز خبرنگار» بود و همه‌جا پر شده بود از تبریک‌ها و تجلیل‌ها. استوریها، پستها، خبرهای خبرگزاریها و سایتها و… همه رنگ و بوی تبریک داشتند و رد و نشانی از نمادهایی از قلم. هر کس، هر آشنای رسانه ای که داشت، پیامکی، پستی، تگی، منشنی، تلفنی و… میهمانش می کرد برای عرض تبریک.

به رسم هر ساله، پیام‌ها داده شد و نشست‌ها برگزار و هدایایی نیز اهدا. هر چند ممکن است برخی مراسمها نیز طی روزهای آینده برگزار شوند، آنهم برای جلوگیری از عدم تلاقی مراسمهای ویژه تجلیل از خبرنگاران توسط سازمانهای مختلف! خلاصه چند روزی، به نام و از آن خبرنگاران است! و اما بعد، کم کم روز خبرنگار می رود در صندوقی تا سال آینده!

اما یک سوال اساسی؛ آیا واقعاً این روز،  فقط روز گفتن تبریک است؟ آیا این مناسبت صرفاً فرصتی برای تشکر کوتاه‌مدت و چند جمله دلگرم‌کننده است که سال آینده دوباره به فراموشی سپرده می‌شود؟

کاش بیاییم و روز خبرنگار را فراتر از یک مناسبت معمولی ببینیم؛ فرصتی برای تأمل عمیق در کمک به نقش‌آفرینی موثر رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای در جامعه؛ زمانی برای شنیده شدن اهالی رسانه؛ فرصتی برای بازاندیشی در تعامل دولت، سازمان‌ها و رسانه‌ها و نیز زمانی برای برنامه‌ریزی جدی و گام‌های عملی برای تعالی و توسعه رسانه ها، بسترها، زیرساختها، امکانات و… و نیز ارتقای جایگاه و منزلت فعالان رسانه ای و… .

بهترین هدیه‌ای که می‌توان به فعالان رسانه داد، قطعاً تکرار سخنان کلیشه‌ای و شاخه گل و یک کارت هدیه نیست؛ بلکه ایجاد اکوسیستمی پویا و هم‌افزا است که در آن هر بازیگر، از دولت گرفته تا مخاطب عام، سهمی در این دگرگونی ایفا کند. برای مثال، دولت با اصلاح سیاست‌های محدودکننده و ایجاد بسترهای قانونی شفاف، فضایی امن و آزاد برای فعالیت رسانه‌ای فراهم کند. روابط عمومی‌ها به جای نگاه ابزاری به رسانه‌ها، رسانه ها را شریکی استراتژیک در ارتقای گفت‌وگوی اجتماعی ببینند. و مردم، به‌عنوان قلب تپنده این اکوسیستم،  با نقد سازنده و مشارکت فعال، رسانه‌ها را به سوی تولید محتوای دقیق‌تر و مسئولانه‌تر سوق دهند. اما سهم خود رسانه ها، تلاش برای به‌روز و حرفه‌ای‌تر شدن و آینده‌نگری هوشمندانه برای ارتقای نقش موثر خود در جامعه است.

فصل تازه روزنامه‌نگاری: از خبرنویس تا ابرخبرنگار

خانه‌تکانی بزرگ واژه‌ها و نقش‌ها

همزمان با تغییر نگاه به روز خبرنگار، باید به فکرخانه‌تکانی واژه‌ها و نقش‌ها در رسانه باشیم. دیگر واژه‌ها و قالب‌های قدیمی پاسخگوی نیازهای روزنامه‌نگاری امروز نیستند. مخاطبان، آگاه‌تر و مطالبه‌گرتر از گذشته شده‌اند، شبکه‌های اجتماعی میدان روایت را گسترده‌تر کرده‌اند و هوش مصنوعی در بسیاری از فرآیندها نقش‌آفرین شده است. در چنین شرایطی فعال رسانه نباید و نمی تواند تنها یک خبرنویس یا گزارش‌نویس باشد، بلکه باید ادبیات و شیوه‌های تازه‌ای را وارد جریان کار خود کند تا بتواند با ضرب‌آهنگ تغییرات هماهنگ بماند. این تغییر به معنای تزریق خون تازه به رگ‌های رسانه‌ای کشور است؛ خونی که با واژگان به‌روز، رویکرد منعطف و نگاه آینده‌نگر، رسانه را از تکرار و کلیشه دور می‌کند.

قطعآً به تبع این تحولات واژگانی، وارد فاز عملی و نقشها و رسالتها و… می شویم.

عصر فعال رسانه‌ای ۳۶۰ درجه

مهارت‌های تک‌بعدی دیگر پاسخگوی نیازهای رسانه نیست. فعال رسانه‌ای امروز باید چندمهارته باشد، بتواند در چند زبان و چند بستر فعالیت کند، چندمنبعی بیندیشد و چندنقشی عمل کند. او باید توان روایت‌گری در میدان، تدوین حرفه‌ای، تحلیل داده، اجرای زنده و حتی کارگردانی روایت خبری را یکجا داشته باشد.

خبرنگار ۳۶۰ درجه دیگر محدود به نوشتن خبر یا تهیه گزارش نیست، بلکه به عنوان معمار روایت، از کشف رویداد تا تحلیل عمیق و روایت چندرسانه‌ای، همه مراحل را مدیریت می‌کند و با ترکیب مهارت‌های میدانی، خلاقیت داستان‌سرایی، شناخت علوم اجتماعی و تسلط بر فناوری، روایت‌هایی دقیق، اثرگذار و آینده‌نگر خلق می‌کند. چنین خبرنگاری باید محتوای خود را برای پلتفرم‌های مختلف بازطراحی کند، از چندین منبع راستی‌آزمایی بهره بگیرد و تصویری جامع و شفاف از واقعیت ارائه دهد. او با تبدیل داده به اطلاعات، اطلاعات به بینش و بینش به روایت، می‌تواند در نبردهای شناختی، رسانه‌ای و روانی نقش‌آفرینی مؤثر داشته باشد و این نقش‌آفرینی تنها با تلفیق روایت‌نویسی خلاق و درک عمیق از علوم انسانی و فناوری‌های نوین امکان‌پذیر است. او با توسعه مهارتها، تجارب، ادغام اخلاق، تحلیل داده ها و احساسات، روایت و… می رود تا کمک به یک ابرخبرنگار بدل شود.

پوست‌اندازی در باورها و ساختارها

تحول روزنامه‌نگاری صرفاً تغییر ابزار یا به‌کارگیری فناوری‌های جدید نیست. این تحول نیازمند پوست‌اندازی در باورها، نگاه‌ها، وظایف و مهارت‌هاست. این تغییر باور باید فراگیر باشد، از فعال رسانه ای تا مدیران رسانه ها.

هیچ تغییر و توسعه ای رخ نمی دهد مگر از نقطه آغازین یعنی توسعه و تغییر روانی و ذهنی.

تعامل هرچه انسان و فناوری در زیست بوم رسانه ای

با ورود رباتهای خبرنگار که توانایی پردازش سریع داده ها، پوشش لحظه ای اخبار، و حضور ۲۴ ساعته در میدان را دارند، رسانه ها در آستانه تحولی عظیم قراردارند. اما آنچه در این میان حیاتی است حفظ نگاه انسانی، خلاقیت و مسئولیت پذیری است. فعالان رسانه ای باید زبان تعامل با ماشینهای یادگیرنده را بیاموزند و همزیستی هدفمندی با آنها برقرار کنند، بدون آنکه سکان روایتگری را به فناوری بسپارند.

پیشنهادهایی برای تحول رسانه‌ای  

در مسیر تحولات رسانه ای سوالاتی مطرحند که باید به آنها پاسخ داد، آیا می توان با تفکر سنتی و نبود زیرساختهای لازم به «خبرنگار ۳۶۰ درجه» یا «ابرخبرنگار» بدل شد؟ آیا بدون رفع چالشهای معیشتی، دسترسی به داده، محدودیتهای بودجه ای، نوسانات و مشکلات زیرساختی و… می توان از تحلیل داده ها و احساسات و روایتگری چند بعدی و… سخن گفت؟ آیا به شرط فراهم بودن همه بسترها و امکانات، تغییر بدون پذیرش، آمادگی ذهنی و روانی ممکن است؟

تحول رسانه ای نیازمند اراده ای جمعی و برنامه ریزی هدفمند است که در ادامه به برخی اشاره می شود:

شراکت رسانه و روابط عمومی: سازمانها باید رسانه ها را نه ابزار تبلیغ و اطلاع رسانی صرف، بلکه شریکی استراتژیک در آگاهی سازی ببینند. ایجاد پلتفرمهای همکاری مشترک، جلسات گفت وگوی دوره ای و کمپین های آگاهی سازی می تواند این شراکت را تقویت کند.

افزایش تعامل مردم و رسانه ها: در زیست‌بوم رسانه‌ای نوین، تعامل دوسویه مردم و رسانه‌ها ستون تحول است. مردم، نه‌تنها مخاطب، بلکه شریکان فعال با نقد سازنده و مشارکت پویا هستند که رسانه‌ها را به سوی تولید محتوای دقیق‌تر و مسئولانه‌تر سوق می‌دهند. رسانه‌ها نیز باید فراتر از اطلاع‌رسانی، با ترویج سوادهای نوین (رسانه‌ای، داده‌ای، شناختی و…) از طریق محتواهای آموزشی مختلف، مخاطبان را در برابر شایعات و جنگ‌های شناختی، ترکیبی و روانی مقاوم کنند. رسانه‌ها، به‌عنوان معماران روایت، با تحلیل داده، راستی‌آزمایی چندلایه و خلق محتوای بومی، سپری در برابر پروپاگاندا و روایت‌های تحریف‌شده‌اند. آن‌ها می‌توانند با ابزارهای داده‌کاوی و روایت‌گری خلاق، اعتماد عمومی و هویت فرهنگی را تقویت کنند. از سوی دیگر، مردم با ارائه بازخوردهای سازنده و طرح نیازهای واقعی، رسانه‌ها را به تولید محتوای اثرگذار و هم‌راستا با جامعه هدایت می کنند.

افزایش تعامل دولت و رسانه ها: انتظار می رود که دولت با اصلاح قوانین، ایجاد زیرساختهای دیجیتال پایدار و حمایت از صندوق نوآوری رسانه ای و… یاریگر رسانه ها در مسیر تحول باشند و از آن سو، رسانه ها نیز با تولید محتوای داده محور روایتگری مسئولانه، دولت را به پاسخگویی و شفافیت ترغیب کنند.

اصلاح قوانین و زیرساخت‌ها: بازنگری قانون مطبوعات و تبدیل آن به «قانون رسانه‌ها» که همه قالب‌ها و فناوری‌های نوین را دربربگیرد، ضروری است. تدوین منشور اخلاقی برای استفاده از هوش مصنوعی، ایجاد واحدهای نوآوری و داده‌کاوی، و تقویت نظام رصد هوشمند رسانه‌ها از دیگر گام‌های کلیدی است.

آموزش مداوم و فراگیر: برنامه‌های آموزشی رایگان و آنلاین، به‌ویژه برای مناطق کمتر برخوردار، باید در دسترس همه فعالان رسانه‌ای قرار گیرد تا عدالت آموزشی محقق شود. در این میان برگزاری همچون «کارگاه‌های روایت‌گری خلاق» و «چالش‌های نوآوری رسانه‌ای و… می تواند فعالان رسانه‌ای را به خلق روایت‌های خلاقانه و داده‌محور ترغیب کند.

همچنین برگزاری رویداد «نوآوران روایت»: با همکاری دانشگاه‌ها، استارتاپ‌ها، و فعالان رسانه‌ای، می‌تواند ابزارهای بومی داده‌کاوی و پروتکل‌های اخلاقی برای هوش مصنوعی خلق کند. این رویداد، با حمایت «صندوق نوآوری رسانه‌ای»، می‌تواند ایده‌هایی مانند «ابرخبرنگار» را به پروژه‌های ملموس بدل کند.

ایجاد «صندوق حمایت از نوآوری رسانه‌ای»: ایجاد این صندوق به تأمین مالی پروژه‌های خلاقانه رسانه‌ها، مانند تولید محتوای داده‌محور یا چندرسانه‌ای، کمک خواهد کرد. برای این صندوق، مدل‌های شفاف تأمین مالی مانند مشارکت عمومی-خصوصی می‌تواند اعتماد عمومی را تقویت کند.

تشکیل شورای ملی توسعه رسانه‌ای: این شورا، با حضور نمایندگان رسانه‌ها، دولت و جامعه مدنی، می‌تواند نقشه‌راهی بلندمدت برای حمایت از معیشت و جایگاه حرفه‌ای فعالان رسانه‌ای تدوین کند.

افزایش تعاملات بین‌المللی: این مهم، برای تبادل دانش و تجربه، بهره‌گیری از استانداردهای جهانی در آموزش و ارتقای مهارت مدیران رسانه‌ای و… ضروری است.

و اما چند پرسش:

به جای واژه‌های سنتی مانند «خبرنگار» یا «گزارشگر»، چه واژه‌هایی می‌توانند نماینده «فعال رسانه‌ای ۳۶۰ درجه» باشند؟

برای خلق و تربیت «ابرخبرنگاران»، چه مهارت‌ها و زیرساخت‌هایی نیاز است و سهم دولت، مردم، و روابط عمومی‌ها در این مسیر چیست؟

اگر این نگاهها آرمانگرایانه است، حداقل برای ارتقا و بهبود شرایط رسانه ای کشور و فعالان آنها چه باید کرد؟

آیا می‌توان روز خبرنگار را به جای روز تبریک، به «روز شنیدن صدای اهالی رسانه» بدل کرد؟ آیا شنیدن دغدغه‌ها، چالش‌ها و نیازهای فعالان رسانه‌ای در کنار سایر اقدامات مهم و اساسی، می‌تواند جرقه‌ای برای تحول رسانه ای کشور باشد؟

بیایم روز خبرنگار را نه تنها گرامی بداریم، بلکه با بازاندیشی و بازآفرینی آن را به نقطه عطفی برای تأمل، برنامه ریزی، تحول و پوست اندازی رسانه ای تبدیل کنیم؛ تحولی که با اراده جمعی دولت، مردم، سازمانها و رسانه ها، زیست بومی آگاه، پویا و مقاوم در برابر امواج ناپیدای جنگهای شناختی خلق کند و رسانه ها را به فانوسهایی برای روشنایی آینده بدل سازد.

 

source

توسط postbin.ir