آیا تا به حال برای شما پیش آمده است که از سینما بیرون بیایید و بگویید: «کتاب این داستان بهتر بود»؟ پس بدانید که شما تنها نیستید. بحث و جدل بین عاشقان رمانها و هواداران سینما برای دهها سال است که ادامه دارد اما فیلمهای برخی اقتباسهای سینمایی از آثار ادبی توانستهاند تا دهان منتقدان را بسته نگه دارند و شاهکارهایی بهوجود آورند که هم ادای احترامی باشد به منبع اصلی داستان و هم خود در جایگاه ویژه یک هنر ناب قرار گیرند.
به گزارش ایسنا، سایت کلاسیکپیج در این مقاله به بررسی راز این نوع از اقتباسهای ادبی موفق پرداخته است.
جادوی پس پرده اقتباس ادبی
ماجرای هالیوود با رمانهای ادبی فقط این نیست که داستانهای بزرگ را به چنگ آورند بلکه، نکته این است که کتابها متن اولیه آماده برای روایتهای جذاب هستند. ارزیابی ناشرها این است که بیش از ۷۰ درصد فیلمهای پرفروش در یک دهه گذشته، برگرفته از آثار ادبی بودهاند و همین امر ثابت میکند که کلام مکتوب همچنان بر گستره فضای سرگرمی تسلط دارد.
حال در واقع چرا کارگردانها همچنان به کتابها رجوع میکنند؟
ارتباط میان رمانها و فیلمها عمیقتر از وامگیری ساده از یک داستان است. کتابها چندین مزیت اساسی برای فیلمسازها دارند:
داستانگویی از پیش آزموده شده: رمانهای موفق پیش از ساخت فیلم توانایی خود را در جذب مخاطب اثبات کردهاند و خطر شکست در گیشه سینما را کاهش میدهند. وقتی میلیونها خواننده رمانی را با اشتیاق خوانده باشند، مدیران شرکتهای فیلمسازی، با اطمینان به اینکه مخاطب برای اثرشان تضمینشده است، میتوانند راحتتر بخوابند.
شخصیتهای پروردهشده: رمانها پیشینههای غنی و کاملی از شخصیتها ارائه میکنند که فیلمنامهنویسها میتوانند برای نوشتن متنهای گفتاری و یافتن چهرههایی جذاب به سادگی از آنها استفاده کنند. عمق پیچیدگی یک شخصیت که اغلب در ادبیات یافت میشود، میتواند برگردان بسیار خوبی برای اجراهایی موشکافانهتر بر روی پرده سینما باشد.
هواداران اصلی تثبیتشده: کتابهایی که مورد استقبال عموم قرار گرفتهاند به دلیل داشتن خوانندگان مشتاق، نخستین موج سینماروها را تشکیل میدهند؛ و شور و شوق زیادی برای نخستین اکرانهای یک فیلم ایجاد میکنند.
اقتباسهای ادبی فاخر سینما را از نو تعریف میکنند
برخی تبادلهای ادبیات و سینما به یک پدیده فرهنگی بدل شدهاند و فراتر از جایگاه ادبی اثر اصلی، لحظات نابی را در تاریخ سینما ثبت کردهاند. به عنوان مثال:
سهگانه ارباب حلقهها: خیالی که حقیقت را میسازد
اقتباس سینمایی پیتر جکسون از مجموعه رمانهای حماسی – تخیلی «جی آر آر تالکین» ثابت کرد که آثار ادبی پیچیده میتوانند بدون آنکه هسته اصلی شور و شوق و احساس خود را از دست بدهند، به تصویر درآیند. سهگانه ارباب حلقهها نزدیک به سه میلیارد دلار در سطح جهانی فروش داشت و ۱۷ جایزه اسکار را از آن خود کرد؛ این فیلمهای سینمایی نشان دادند که یک اقتباس وفادار به متن ادبی میتواند هم نظر منتقدان را به خود جلب کند و هم موفقیت مالی به ارمغان بیاورد.
آنچه رویکرد جکسون را انقلابی جلوه میدهد، تصمیم او در مواجهه با متن تالکین به عنوان متنی مقدس است که باید حرمت آن نگه داشته شود، درکنار برخی اصلاحات که در جهت زاویه دید سینمایی بود. این مجموعه فیلمها تمهای اصلی کتاب مثل رفاقت، شجاعت و ایثار را در خود نگه داشتند؛ درحالی که تصاویری را از زندگی در سرزمین خیالی «زمین میانی» خلق کردند که نفسها را در سینه حبس میکرد.
دختر فراری: یک اثر روانشناختی بینقص
اقتباس دیوید فینچر از رمان ادبی در گونه روانشناختی – وحشت، نوشته جیلیان فلین به یکی از کلاسهای اقتباس ادبی در ادبیات معاصر تبدیل شد. فلین خود فیلمنامه را نوشت تا مطمئن شود که فیلم زاویه دید پیچیده رمان و روایت چندلایه آن را حفظ کند. فیلم ۳۶۹ میلیون دلار فروش جهانی داشت و بازیگر فیلم، رزماند پایک نامزد جایزه اسکار شد.
این اقتباس موفق از کار درآمد زیرا سازنده آن درک کرد که مخاطب مدرن، در شخصیتهای مبهم پیچیده و اخلاقی کاوش میکند. جستوجوی تیره و تار فلین در موضوع ازدواج و دستکاریهای رسانهای همان اندازه که روی کاغذ طنینانداز بود در سینما نیز تاثیر زیادی بر جای گذاشت.
مجموعه هری پاتر: ساخت جهانی سینمایی
مجموعه فیلمهای هری پاتر انتقال یکی از آثار ادبی کودک و نوجوان است به امپراطوری جهان سرگرمی. هشت فیلم این مجموعه اثبات این نکته بود که مجموعهای از کتابها با داستانهای مرتبط میتوانند شکلی از داستانسرایی سینمایی درازمدت را در خود حفظ کنند. این مجموعه بیش از ۷/۷ میلیارد دلار در گیشه فروش داشت و خود به الگویی در جهان سینما بدل شد.
جی. کی. رولینگ جهانی با جزییات ساخت و منبعی بسیار غنی در اختیار فیلمسازان قرار داد؛ با این وجود، مجموعه فیلمها با تمرکز بر سرشت شخصیتها و حفظ نوعی زیباشناسی بصری در میان کارگردانهای مختلفی که هر مجموعه را ساختند، به موفقیت دست یافت.
هنر اقتباس موفقیتآمیز
خلق فیلمهای خاطرهانگیز از روی رمانهایی که همه عاشق آنها هستند نیازمند حفظ تعادل کارکرد میان خلاقیت و زایش است. موفقترین اقتباسها از درک این حقیقت ناشی میشود که فیلمها و رمانها در اساس دارای چارچوبهای متفاوتی هستند با توانمندیهای ویژه خود.
احترام به منبع اصلی همزمان با پذیرش سینما
اقتباسهای سینمایی بزرگ از آثار ادبی این نکته را ثابت میکنند که وابستگی کورکورانه به یک اثر ادبی اغلب نتایج فاجعهباری به همراه دارد. در مقابل، فیلمسازان موفق کانون اصلی یک رمان را حفظ کرده و راههای سینمایی را برای بیان آن احساسات ادبی پیدا میکنند.
فرض کنید: فیلم «رستگاری در شائوشنگ» که رمان کوتاه نوشته استفن کینگ را دستمایه کار خود قرار میدهد و هسته اصلی امید و دوستی را به یک شعر تصویری تبدیل میکند. فرانک دارابونت، کارگردان فیلم، درک کرد که قدرت داستان در ساختار مکانیکی پیرنگ نیست بلکه در نمایش چهره واگرد انسانی نهفته است.
گرایشهای مدرن در اقتباسهای ادبی
فیلمسازان معاصر بهطور فزایندهای به سوی صداهای متفاوت و روایتهای غیرمتعارف کشیده میشوند. اقتباسهای اخیر چون «آسیاییهای ثروتمند دیوانه»، «نفرتی که میپراکنی» و «زنان کوچک» نشاندهنده رشد گرایش هالیوود به دیدگاهها و تجربیات متفاوت است.
درگاههای جریان اصلی فیلمسازی و نمایش فیلم نیز با درنظر گرفتن فضایی برای داستانگوییهای درازمدت، انقلابی در اقتباسهای ادبی به راه انداختهاند. اقتباسهایی محدودتر از روی رمانهایی مانند «دروغهای کوچک بزرگ» و «ملکه گامبیت» نشان دادهاند که برخی داستانها از بسط دادن و طولانیتر شدن بیشتر نفع میبرند تا اقتباس فشرده در یک فیلم سینمایی.
اقتصاد اقتباس از کتاب
انگیزههای مالی برای اقتباس از روی رمانها برای استودیوهایی که بهدنبال اطمینان از بازگشت سرمایه هستند همچنان موضوع اصلی است. داستانهای از پیش تثبیتشده در رمانها هزینههای بازاریابی را کاهش میدهد و مخاطب خودساخته را نسبت به اثری که قرار است ببیند آگاهتر میکند؛ چیزی که فیلمنامههای غیراقتباسی فاقد آن هستند.
کاهش خطرپذیری نیز یکی از نکات مثبت اقتباس ادبی است. استودیوها به رمانهای موفق بهعنوان پژوهشگاه اقتصادی نگاه میکنند که توسط ناشرها و خوانندگان انجام شده است. هنگامی که کتابی میلیونها نسخه به فروش میرود، شرکتهای فیلمسازی آن را بهعنوان شاهد سودآوری میبینند؛ چیزی که فیلمنامههای غیراقتباسی نمیتوانند از پیش ثابت کنند.
واقعیتهای اقتصادی توضیح میدهد که چرا موسسات نشر کتاب بهطور مرتب حق ساخت فیلم از روی کتابهایشان را حتی پیش از آنکه اثر به کتابفروشیها راه پیدا کند میفروشند؛ و اینکه چرا کارگزاران ادبی بیش از پیش روی رمانهایی کار میکنند که ذهنیت بالقوه سینماییتری داشته باشند.
آینده سینمای ادبی
درحالی که دنیای سرگرمی روز به روز رشد میکند، ارتباط بین کتابها و فیلمها پیچیدهتر و تنگاتنگتر میشود. ناشرها بهطور فعال به دنبال داستانهایی هستند که بالقوه توانایی سینمایی شدن داشته باشند؛ درحالی که فیلمسازها ادبیات جهان را برای یافتن نظرگاههای تازه و داستانهای ناگفته میکاوند.
فناوری نیز بر اقتباسهای ادبی تاثیر زیادی دارد. ابزارهای فیلمسازی پیشرفته موانع بیشماری را از سر راه برداشته و اخیرا باعث شدهاند که بعضی رمانهای خاص برای اقتباس ادبی که ناممکن شناخته میشدند ممکن شوند. داستانهای علمی تخیلی و فانتزی که پیشتر برای ساخت اثر تصویری غیرممکن قلمداد میشدند، اکنون میتوانند با جلوههای ویژه بهصورت زنده دیده و فراگیر شوند.
شگردهای تولید آثار مجازی بهکار گرفتهشده در فیلمهایی چون «ماندالوریان» این وعده را به ما میدهند که حتی دنیای ادبی هرچه تخیلیتر، برای فیلمسازانی با سرمایه معمولی در دسترس خواهند بود.
چرا برخی اقتباسهای ادبی شکست میخورند؟
همه رمانهای محبوب برای اقتباس موفق قابلیت ندارند و درک این شکستهای سینمایی چالشهای عمیق میان داستانسرایی بینرسانهای را نمایان میکند.
تلههای مرگبار معمول در اقتباس ادبی را میتوان بهطور خلاصه اینگونه برشمرد:
فشردگی بیش از اندازه: تلاش برای پر کردن یک رمان حماسی در مدت زمان استاندارد یک فیلم، اغلب به گذر سریع از بسیاری صحنهها و خلق شخصیتهایی ناقص ختم میشود. «برج تاریک» نمونه پندآموزی از همین نکته است که وقتی فیلمسازها سعی میکنند هشت جلد از مجموعه نوشتههای استفن کینگ را در یک فیلم بگنجانند، چه اتفاقی رخ میدهد.
نداشتن درک درست از لحن و آهنگ داستان نیز مشکل دیگری است. برخی اقتباسها از آثار ادبی، شکست میخورند زیرا فیلمسازها در تفسیر بار احساسی نهفته در اثر مرتکب اشتباه میشوند. «قطبنمای طلایی» به این دلیل با شکست متوجه شد که نتوانست تعادل میان پیچیدگی فلسفی نویسنده، فیلیپ پولمن را با سرگرمی در دسترس خانوادگی حفظ کند.
نکته دیگر، نادیده گرفتن درونیات شخصیت داستان است. رمانها در نشان دادن احساسات درونی شخصیتها عالی عمل میکنند؛ نکتهای که فیلمها باید جایگزین داستانگویی دیداری و اجرای بصری برای آن پیدا کنند. اقتباسهایی که در پر کردن چنین تفاوتی در داستانگویی موفق نشوند، اغلب با وجود بازآفرینی وفادارانه به پیرنگ داستان، احساس خلاء و نقصان ایجاد میکنند.
نتیجهگیری: قدرت پایداری سینمای اقتباس ادبی
فیلمهایی که بر اساس رمانها و کتابهای ادبی ساخته میشوند، همچنان موفق هستند زیرا داستانهای عالی از قالب اصلی خود فراتر میروند. چه اقتباس از اثر ادبی کلاسیک باشد یا کتاب پرفروش معاصر، فیلمسازهای موفق درک میکنند که اقتباس ادبی نوعی ترجمان است نه رونویسی و کپیبرداری.
بهترین اقتباسهای ادبی خلق یک اثر هنری جدید هستند که به منابع اصلی خود با افتخار احترام میگذارند درحالی که الزامات منحصر بهفرد سینما را نیز درنظر میگیرند. آنها به ما یادآوری میکنند که داستانسرایی و قصهگویی هنر ابدی و ازلی انسان است که توانایی دارد تا به راحتی بین نوشتار و تصویرسازی در جریان باشد؛ درحالی که قدرت خود را برای الهامبخشی و ایجاد تحول در مخاطبان بهطور مستقل حفظ میکند.
تا زمانی که انسانها مشتاق شنیدن روایتهای جذاب باشند، ازدواج بین ادبیات و سینما میتواند با تولید خاطرهانگیزترین و معنادارترین تجربههای سرگرمکننده به پیوند خود ادامه دهد.
انتهای پیام