خبرگزاری میزان

روز سیزدهم آبان در تاریخ ایران با سه رویداد مهم و تاثیرگذار ملی و حتی جهانی شناخته می‌شود، رویدادهایی که هرکدام برگی مهم از تاریخ کشور را ورق زدند و توانستند با ایجاد تغییراتی در نهایت کشور ایران را به نمادی از مبارزه با استکبار جهانی و زورگویی ابرقدرت‌های متجاوز در چشم و باور جهانیان تبدیل کنند.

در ادامه به مرور این سه رویداد خواهیم پرداخت و برخی از بیانات بنیانگذار و رهبر انقلاب را نسبت به این وقایع تاریخی مرور خواهیم کرد.

تبعید امام به ترکیه

به‌دنبال تصویب لایحه قضاوت کنسولی مشهور به کاپیتولاسیون توسط نمایندگان مجلس شورای ملی در  ۲۱ مهر ۱۳۴۳، امام خمینی (ره) در چهارم آبان ۱۳۴۳، مصادف با میلاد حضرت فاطمه (س) این اقدام رژیم پهلوی را به شدت مورد انتقاد قرار دادند.

ایشان در بخش‌هایی از سخنرانی خود چنین فرمودند: ایران دیگر عید ندارد؛ عید ایران را عزا کرده‌اند، عزا کردند و چراغانی کردند، عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند. ما را فروختند، استقلال مـا را فروختند و باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم این چراغانی‌ها را مـنع می‌کردم؛ می‌گفتم بیرق سیاه بالای سر بازار‌ها بـزنند، بـالای سر خانه‌ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد، عظمت ایـران از بـین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.

قانونی در مجلس بـردند در آن قـانون اولا ما را ملحق کردند به پیمان وین و ثـانیا الحاق کردند به پیمان وین که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده‌هایشان، بـا کارمند‌های فنی‌شان، با کارمندان اداری‌شان، با خدمه‌شان، با هرکس کـه بـستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی کـه در ایران بکنند مصون هستند؛ اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی مـرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا مـنکوب کند، پلیس ایـران حـق ندارد محاکمه کند، بـازپرسی کند، باید برود آمریکا، آنجا در آمریکا ارباب‌ها تکلیف را معین کنند.

ملت ایران را از سگ‌های آمریکا پست‌تر کردند، اگـر چنانچه کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگ‌ترین مقام را زیر بگیرد هیچ کس حق تعرض ندارد، چرا؟ برای اینکه می‌خواستند وام بگیرند از آمریکا.

آقا، من اعلام خطر می‌کنم،‌ای ارتش ایـران، مـن اعـلام خطر می‌کنم.‌ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می‌کنم.‌ای بازرگانان، من اعلام خطر می‌کنم،‌ای عـلمای ایـران،‌ای مراجع اسلام، من اعلام خطر می‌کنم.‌ای فضلا،‌ای طلاب،‌ای مراجع،‌ای آقایان،‌ای نجف،‌ای قم،‌ای مـشهد،‌ای تـهران،‌ای شیراز، من اعلام خطر می‌کنم.‌ای سران اسلام، بـه داد اسلام برسید،‌ای علمای نجف، به داد اسلام برسید،‌ای علمای قم، به داد اسلام برسید، رفت اسلام.‌ای ملل اسلام،‌ای سران ملل اسلام،‌ای رؤسای جمهور ملل اسلامی،‌ای سلاطین ملل اسـلامی،‌ای شـاه، به داد خودت برس، به داد همه ما برسید. ما زیر چکمه آمریکا برویم، چون ملت ضعیفی هستیم؟ چون دلار نداریم؟ آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر؛ همه از هم بدتر، هـمه از هـم پلیدتر.

تمام گرفتاری ما از این آمریکاست، تـمام گرفتاری ما از این اسرائیل است. اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم از آمریکا هستند، این وزرا هم از آمریکا هستند، همه تـعیین آنـهاست؛ اگـر نیستند چرا نمی‌ایستند در مقابل، داد بزنند؟

ما این قانون را که در مجلس واقع شد قانون نمی‌دانیم. مـا این مجلس را مجلس نمی‌دانیم. ما این دولت را دولت نمی‌دانیم؛ اینها خائن‌اند به مملکت ایران، خائن‌اند.

حضرت امام خمینی (ره) عـلاوه بـر ایراد این نطق انقلابی اعلامیه‌ای در مخالفت با احیای رژیم کاپیتولاسیون صادر کردند و موج جدیدی از خشم و نفرت بر ضد رژیم پهلوی سـراسر ایـران را فرا گرفت و علما و روحانیون شهرستان‌ها با پشتیبانی و همراهی مردم الغای کاپیتولاسیون را خواستار شـدند.

به دنبال بازتاب وسیع سخنان امام خمینی (ره)، حسنعلی منصور به منظور توجیه این خیانت به مجلس سنا شتافت و در آنجا طی یک سخنرانی سعی کرد تا به دروغ این مصونیت را کمتر از آنچه که تصویب شده بود نشان دهد.

در ادامه واکنش رژیم پهلوی به اعتراضات شامگاه دوازدهم آبان مان ۱۳۴۳ امام خمینی (ره) توسط ماموران حکومتی بازداشت و در صبح روز ۱۳ آبان با هواپیمای نظامی به ترکیه تبعید شدند.

کشتار دانش‌آموزان و دانشجویان توسط رژیم پهلوی

۱۶ مهر ۵۷ امام خمینی در پیامی به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید خطاب به ملت ایران اعلام کردند: هان،‌ای عزیزان من! در محیط مدارس و دانشگاه‌ها و دانشسرا‌ها آگاهانه و متعهد بپاخیزید و به هم پیوندید و برای نجات اسلام و کشور کوشش کنید، و قبل از هر چیز عملًا از احکام پر ارج اسلام که سعادت ملت‌ها را بیمه نموده است پیروی کنید، و جناح‌هایی را که در اثر تبلیغات اجانب، فریب خورده و بعضی مکتب‌ها را پذیرفته‌اند و یا به آنها تمایل پیدا کرده‌اند، از حیله دشمن آگاه کنید، و جنایت‌های سران حیله باز مکتب‌های منحرف را افشا کنید، و برای نجات کشور، از تفرقه و تشتت، سخت احتراز کنید، و با صراحت خواست‌های ما را که خواست همه مستضعفین است به آنان گوشزد کنید، و شعار ما را که شعار ملت محروم و مظلوم است به آنان پیشنهاد کنید، باشد که با شناخت صحیح به شما بپیوندند؛ و از طرف من به آنان بگویید اسلامی که شما از زبان دیگران یا ناآشنایان به مکتب قرآن شنیده‌اید و یا منحرفان تفرقه طلب و عمال استعمارگران به شما معرفی کرده‌اند اسلام نیست؛ بیایید اسلام عزیز را از دانشمندان آشنا به منطق قرآن بشنوید و در آن، چیزی را که بالاتر از آمال و افکار شماست بیابید، و گول مبلغان استعمارگران را مخورید؛ یک نظر سطحی به وضع سران این گونه کشور‌ها کافی است که شما را بیدار کند.

این پیام انگیزه دانش‌آموزان و دانشجویان را در مبارزه علیه رژیم بالا برد و از نیمه اول آبان این اقشار بر تکاپوی خویش افزودند، خصوصاً دانشگاه تهران مأوای دانش‌آموزان و دانشجویان و مرکز تظاهرات مشترک آنان قرار گرفت.

روز دوم و سوم آبان دانش آموزان از مدارس مختلف با تظاهرات به سمت دانشگاه تهران رفتند. این تجمعات تا ۵ آبان ادامه داشت تا این که رژیم برای جلوگیری از تجمع دانش‌آموزان اعلام کرد: «دانشگاه تهران در روزهای ششم و هفتم تعطیل است.» به دنبال این اعلام تعطیلی گروه کثیری از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران به مدت یک هفته اعلام تحصن کردند.

روز هفتم آبان اوضاع در اطراف دانشگاه غیرعادی و شرایط نظامی بود. نیروهای ارتش در اطراف دانشگاه تهران مستقر شده بودند. با این وجود هنوز خیابان‌های اطراف دانشگاه تهران شاهد حضور دانشجویان و دانش‌آموزان بود. هشتم آبان نیز تظاهرات دیگری در حوالی دانشگاه برپا شد.

روز‌های ۱۰، ۱۱ و ۱۲ آبان نیز تظاهرات بدون زد و خورد ادامه یافت. روز‌ها به همین منوال در «دانشگاه تهران» گذشت تا این که در روز سیزده آبان‌ماه ۱۳۵۷ تظاهرات دانش‌آموزان در حوالی دانشگاه تهران با مداخله نیرو‌های نظامی به خون کشیده شد. نیروهای نظامی رژیم در پی تجمع تعداد کثیری از دانش‌آموزان از ساعت ۱۱ صبح دانشگاه را محاصره کردند. حدود ساعت ۱۲ ظهر نیروهای ارتش جلوی درب جنوبی دانشگاه مستقر شده و شلیک گاز اشک‌آور را به داخل دانشگاه آغاز کردند. تظاهرکنندگان با برافروختن آتش به خنثی‌سازی گاز‌ها پرداختند که ناگهان نیروهای نظامی نوک اسلحه‌های خود را به سوی تجمع‌کنندگان گرفتند و بر روی آنها آتش گشودند. تعداد زیادی از دانش‌آموزان در خاک و خون غلطیدند و صد‌ها نفر مجروح شدند. این تظاهرات خونین ۶ ساعت ادامه داشت. خبرگزاری‌ها تعداد شهدا را ۱۰ نفر اعلام کردند در حالی که به ادعای انقلابیون، این تعداد بالغ بر ۶۵ نفر بود. کم‌کم تظاهرات به بیرون از دانشگاه کشیده شد و سرتاسر تهران به میدان جنگ تبدیل شد.

امام خمینی (ره) پس از این جنایت در پیامی اعلام کردندند: من نمی‏ دانم از کدام مصیبت‌های ملت و از کدام جنایت‌های شاه بنویسم؛ قلم من عاجز است. آیا جنایاتی را که در دانشگاه به دست دژخیمان شاه واقع شد، متذکر شوم یا از کشتار‌هایی که در سراسر ایران به امر این جنایتکار حرفه‏‌ای صورت گرفت؟ من قدرت ندارم جنایات سراسر ایران را که برادران و خواهران ما را به خاک و خون کشیده بشمارم. هر روز اخبار واصله، ما را به جنایات بزرگ تازه‏‌ای آگاه می‏ گرداند، هر روز فرزندان اسلام به مصیبت‌های تازه ‏ای مبتلا هستند.

تسخیر لانه جاسوسی

در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا در تهران را تسخیر کردند. اسناد به‌دست‌آمده، مداخلات گسترده آمریکا، ازجمله حمایت از گروه‌های ضدانقلابی و جاسوسی علیه نظام اسلامی ایران را افشا کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای کمتر از یک ماه پس از تسخیر لانه جاسوسی در روز عاشورا و مقابل سفارت سابق آمریکا بیان کردند: به ما تعرّض شد؛ کسانی با نام دیپلمات، با نام نمایندهی سیاسی، امّا در معنا برای توطئه‌گری، در خانهی ما، در قلب کشور ما جمع آمدند، به ما تعرّض کردند، دشمنان ما را پناه دادند، دوستان ما را مورد فشار قرار دادند. در طول زمان، همین عناصر به دشمن شماره یکِ ما بزرگترین کمک‌ها را کرده بودند. دستگاه‌های جاسوسی سی ¬آی اِی و همهی دستگاه‌های جاسوسی وابسته، در طولِ سالیانِ درازِ اختناقِ سیاه، بر سر این مردم چه آورده بودند؟ مردم در روز اوّلی که انقلاب پیروز شد، میتوانستند این ساختمان را با خاک یکسان کنند و نکردند؛ میتوانستند همهی عناصری را که در این ساختمان‌ها متمرکزند بکُشند، نابود کنند و نکردند؛ این انسانیّت ما است؛ ما یک ملّت انقلابی بودیم، انقلاب کرده بودیم، دشمن در مقابل ما بود، کسی بر ما ایراد نمیگرفت اگر [این کار‌ها را]میکردیم، [ولی]نکردیم. ما نجابت کردیم، امّا ایدئولوژی ما به ما میگوید این نجابت تا وقتی تبدیل به حماقت نمیشود که در مقابل تعرّض ساکت نمانیم؛ آن وقتی که دشمن به تو تعرّض میکند، سکوت تو، بیتفاوتی تو، نامش نجابت نیست، حماقت است.

آن روزی که دستگاه سفارت را به لانه جاسوسی تبدیل میکنند، ملّت ایران باید تحمّل نکند و نکرد. دشمنِ ما را پناه دادند، [و با این کار]به ما تعرّض کردند و به ما اهانت کردند. پس متعرّض، همان قدرتی است که امروز با دستگاه‌های تبلیغاتی خود در جهان فریاد برمیآورد و از حقوق و قوانین نقض شدهی انسان سخن میگوید! ما در جواب میگوییم کدام قوانین را میگویید؟ کدام یک از قوانین انسانی و بین‌المللی را شما در طول زمان با ملّتهای تحت ستم و از جمله با خود ما محترم شمردید؟ در کدام یک از بحران‌های زندگی ۳۶ میلیون انسان، شما به داد این ملّت رسیدید؟ و بگویید در کدام یک از حوادث بیست سالهی اخیر ایران، شما دستاندرکار مباشر و مستقیم فاجعه‌ها و جنایات‌های [علیه]این ملّت نبودید؟ شما که امروز میگویید حقوق بینالمللی از دست رفت، کِی حقوق بینالمللی را مراعات کردید؟‌ای مردانی که در پشت بلندگو‌های جهانی در تبلیغات وسیع خود فریادِ واانسانا میزنید! سال گذشته شما نبودید که به همین کشور آمدید، با خون خواران و جلّادان این ملّت با خوشی سخن گفتید و سخن شنیدید و از آنچه بر این ملّت میرفت هیچ نفهمیدید؟ سال گذشته در این روز‌ها بر این مردم چه میرفت؟ آیا قوانین بین‌المللی حکم میکرد که تمام دستگاه‌های اطّلاعاتی و جاسوسی آمریکا در خدمت شاه خائن باشد، با پول این ملّت سلاح به او بفروشد و این سلاح برای کشتار‌های دسته جمعی به کار برود؟

معنای تسخیر لانه جاسوسی این بود که رژیم آمریکا بداند نسبت به این انقلاب نمی‌شود شوخی کرد

ایشان همچنین در روز یازدهم آبان سال ۱۳۷۳ در جمع دانش‌آموزان و دانشجویان بیان کردند: معنای تسخیر لانه جاسوسی این بود که رژیم آمریکا بداند نسبت به این انقلاب نمیشود شوخی کرد و این انقلاب و این ملّت و کشور، از انقلاب‌ها و ملت‌ها و کشور‌هایی نیست که دست روی دست بگذارد، ساکت بنشیند و تحمّل کند تا آن طرف دنیا علیهش خواب پریشان ببینند و توطئه درست کنند.

حرکت نسبت به سفارت آمریکا – که به حق «لانه جاسوسی» نامیده شد و واقعاً هم مرکز جاسوسی بود – در حقیقت تبلوری از حقایق این انقلاب و ملّت بود. این حرکت نشان داد که ملّت ما در مقابل قدرتِ پر گوىِ پرخواهِ متوقّعِ مغرورِ مستکبری مثل آمریکا هم، تا همه جا ایستاده است.

مضمون سیزده آبان مقابله با زورگویی، دسیسه و استکبار است

رهبر انقلاب در روز ۱۳ آبان سال ۱۳۸۱ نیز درباره این واقعه تاریخی گفتند: سیزده آبان سال پنجاه‌وهشت آن روی سکّه بود و ورق برگشته بود؛ یعنی این نهضت با پایداری ملت مسلمان و رهبری امام بزرگوار به پیروزی رسیده بود؛ بنابراین موذیگری و دسیسه امریکایی علیه کشور به شکل دیگری صورت میگرفت. در این‌جا سفارتخانه خودشان را به مرکزی برای خرابکاری تبدیل کرده بودند؛ چه خرابکاری سیاسی، چه جاسوسی، چه خریدن اشخاص و شخصیّتهایی که در انقلاب وارد بودند. یکی از ابزار‌ها همین است که شخصیّتها و افراد مؤثّر و بانفوذ را بخرند. همه‌جا و همیشه هم آدم‌های بیایمان و بیوجدان یا سست‌بنیاد پیدا میشوند که یک دستِ ثروتمند و قدرتمند بتواند آنها را خریداری کند. قیمت آدم‌ها هم متفاوت است؛ بعضی‌ها را ارزان میخرند، بعضی‌ها را یکخرده گرانتر میخرند! اگر شما به اسناد لانه جاسوسی – که ظاهراً شصت، هفتاد جلد کتاب یا بیشتر منتشر شده است – مراجعه کنید، جای پای این خیانت‌ها را میبینید. اینها عکس‌العمل ملت ایران را به همراه داشت. مظهر شهامت و سرعت عملِ ملت ایران هم دانشجویان بودند؛ آن هم دانشجویانی که پیرو خطّ امام بودند، نه دانشجوی وابسته به فلان حزب سیاسی یا فلان تشکیلات گوناگون و بیایمان؛ نه، دانشجویی که خطِّ امام را قبول داشت و به آن مؤمن بود. آنها شهامت لازم را یافتند و رفتند سفارتخانه را تصرّف کردند و این اسناد را بیرون کشیدند. مضمون سیزدهِ آبان، اینهاست؛ یعنی مقابله با زورگویی، دسیسه و استکبار.

تسخیر لانه جاسوسی قدرت آمریکا را در دنیا متزلزل کرد

ایشان همچنین در روز ۱۲ آبان سال ۱۳۸۹ بیان کردند: آن روزی که لانه‌ جاسوسی تسخیر شد، دولت آمریکا آبرو و اعتبار و هیمنه‌اش چندین برابر امروز بود. شما امروز را نگاه نکنید که آمریکا در چشم‌ها سبک شده، کوچک شده، ملت‌ها علناً علیه آمریکا دشنام میدهند و آنها را نفرین میکنند. آن روز اینجور نبود؛ آن روز آمریکا در دنیا یک هیمنه‌ی ابرقدرتىِ درجه‌ی یک داشت. جوان دانشجوی ما با شجاعت، با شهامت، به عنوان لبه‌ی اصلی جبهه‌ی مقاومت ملت ایران، سفارتخانه‌ی آنچنان آمریکائی را تسخیر کرد؛ کسانی را که آنجا بودند، زندانی کرد. البته امام محبت کردند، ملاطفت کردند و بعد از اندکی گفتند عناصری از آنها – مثل زنهاشان – برگردند بروند آمریکا؛ لیکن آن عناصر اصلی تا مدتی طولانی در اینجا ماندند. این هم حرکت عظیمی بود که قدرت آمریکا را در دنیا متزلزل کرد؛ آمریکای با آن هیمنه و با آن عظمت، ناگهان در چشم ملت‌ها فروکش کرد. کار به جائی رسید که رئیس جمهور آمریکا برای نجات این گروگان‌ها دست به حمله‌ی نظامىِ پنهانی و شبانه به ایران زد. جاسوسانشان را در اینجا بسیج کردند، مقدمات فراوانی فراهم کردند، آدم دیدند، جا دیدند، با هلیکوپتر و هواپیما حمله کردند، آمدند که طبس پیاده شوند و از آنجا بیایند و به خیال خودشان گروگان‌ها را خلاص کنند و ببرند؛ که آن ماجرای معروف طبس اتفاق افتاد، خدای متعال آبروی اینها را برد، هواپیما‌ها و هلیکوپترهاشان آتش گرفت و مجبور شدند از همان طبس برگردند و بروند. قضایای سیزده آبان اینهاست.

تسخیر لانه جاسوسی کار بزرگ و لازمی بود

رهبر انقلاب همچنین سال گذشته و در سالروز تسخیر لانه جاسوسی در جمع دانش‌آموزان و دانشجویان فرمودند: مسئله‌ی لانه‌ی جاسوسی نمیتواند مورد سؤال و تردید قرار بگیرد؛ یک عدّه‌ای این تردید را در بین افکار عمومی مردم، بخصوص جوان‌ها پخش میکنند که «دانشجویان ما چرا رفتند سفارت یک کشور را گرفتند؟ این یک کاری بود برخلاف مقرّرات بین‌المللی.»؛ این حرف را دارند پخش میکنند. حقیقتی که عمداً آن را پنهان میکنند، این است که سفارت آمریکا در اوّل انقلاب و تا وقتی که به وسیله‌ی دانشجویان ما تسخیر شد، صرفاً یک محل تحرّک دیپلماتیک، بلکه محلّ تحرّک اطّلاعاتیِ صرف نبود؛ خب بله، همه‌ی سفارت‌های دنیا اخبار آشکار و پنهان کشوری را که در آنجا هستند، به مراکز خودشان منتقل میکنند؛ مسئله این نبود؛ مسئله این بود که سفارت آمریکا ستاد برنامه‌ریزی برای تحریک داخلی علیه انقلاب و نابود کردن انقلاب و حتّی تهدید جان مبارک امام بزرگوار بود. جوان‌های ما اوّل به این نکته توجّه نداشتند و به دلیل دیگری وارد سفارت شدند، امّا وقتی رفتند آنجا و اسناد سفارت را به دست آوردند، [این‌ها را]دیدند.

اینکه من تأکید میکنم که جوان‌ها کتاب‌ها را بخوانند، اسناد را، مدارک را ببینند و از حقایق مطّلع بشوند، به خاطر این است. سفارت آمریکا از ساعات اوّل انقلاب، از روز‌های اوّل انقلاب، مرکز شبکه‌سازی و توطئه علیه انقلاب بود. البتّه اوّل گیج شدند، اوّل نفهمیدند چه اتّفاقی دارد می‌افتد، امّا به مجرّد اینکه از گیجی خارج شدند، شروع کردند به برنامه‌ریزی برای کودتا، برای تحریک ــ تحریک قومیّتها، تحریک عناصر گوناگون ــ برای ایجاد اختلاف، جمع کردن تفاله‌های ساواکِ دورانِ رژیم پهلوی برای مبارزه‌ی با انقلاب. سفارت، سفارت نبود؛ مرکزی بود برای مبارزه‌ی با انقلاب، مبارزه‌ی با ملّت ایران، برای شکست دادن حرکت عظیمی که ملّت ایران با انقلاب خودش انجام داده بود؛ لذاست که این حادثه، یک حادثه‌ی برجسته است، یک حادثه‌ی تاریخی است، یک حادثه‌ی فراموش‌نشدنی است، و یک نقطه‌ی عطف است در تاریخ ما. گیرم آن کسانی که یک روزی این کار را کردند، امروز خودشان هم مردّد شده باشند ــ کمااینکه بعضی‌هایشان هم ممکن است مردّد شده باشند ــ، امّا واقع قضیّه این است که این کار، کارِ بزرگی بود، کارِ لازمی بود؛ برای همین هم امام بزرگوار با آن دید نافذ خود این کار را تأیید کرد، حرکت دانشجو‌ها را تأیید کرد؛ این کار، کارِ لازمی بود.

سیزده آبان روز روشن شدن هویت حقیقی دولت استکباری آمریکا بود

روز گذشته نیز رهبر انقلاب در آستانه روز سیزده آبان، و در دیدار هزاران تن از دانش‌آموزان و دانشجویان و جمعی از خانواده‌های شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، سیزدهم آبان سال ۱۳۵۸ را روز «افتخار و پیروزی» و روز «روشن شدن هویت حقیقی دولت  استکباری آمریکا» خواندند.

ایشان ثبت ۱۳ آبان ۵۸ و تسخیر سفارت آمریکا در تاریخ و حافظه ملی و اطلاع‌یابی مردم از آن را ضروری برشمردند و در بیان جنبه هویتی این حادثه بزرگ گفتند: تسخیر سفارت، هویت حقیقی دولت ایالات متحده آمریکا و همچنین هویت واقعی و ذات انقلاب اسلامی را روشن کرد.

انتهای پیام/

source

توسط postbin.ir