محمد اطبایی، کارشناسی بین‌المللی سینما با اشاره به اینکه سینمای زیرزمینی سلطه کاملی بر سینمای ایران پیدا کرده، گفت: سینمای ایران در دنیا به پایان یک دوران رسیده و مخاطب خارجی و جشنواره‌ای از ایران فیلم‌هایی جسور، منطبق بر واقعیت جامعه ایران و بدون سانسور می‌خواهد.

به گزارش خبرنگار ایسنا، عصر روز یکشنبه، دوم آذرماه نشستی با موضوع راهکارهای جذب مخاطب خارجی برای سینمای ایران در سالن استاد مفخم گروه نمایش دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران برگزار شد. موضوع اصلی نشست بر پایه تحقیقی بود که توسط محمد کمالی‌زاده – دکترای علوم سیاسی -به کارفرمایی سازمان سینمایی انجام شده بود و اگرچه حسین یزدان شناس، مدیرکل دفتر مطالعات و دانش سازمان سینمایی جلسه بود اما جای دیگر مدیران و مسئولان سینمایی مرتبط با موضوع در سالن خالی بود.

در این جلسه کمالی زاده با ارائه توضیحی از کلیت پژوهش انجام شده، بیان کرد: این تحقیق به دنبال پاسخگویی به این سوال بود که چرا سینمای ایران علیرغم افتخارات زیاد در دنیا و تجربه‌ای که در طول سال‌ها کسب کرده، اکران گسترده و عام در کشورها نداشته است؟

یک تحقیق سفارشی برای سینما، اما به دور از واقعیت سینما 

پژوهشگر در این پروژه ابتدا یک آسیب شناسی درباره ناکامی‌های اکران عمومی فیلم‌های ایرانی در دنیا و مقایسه با چند کشور از جمله کره جنوبی انجام داده و بعد هم راهکارهایی را ارائه داده بود که البته بخش‌هایی از این تحقیق توسط منتقد جلسه (محمد اطبایی) و نیز برخی حاضران مورد انتقاد قرار گرفت.

یکی از مهم‌ترین ایرادهای پژوهش، کهنگی‌ آن عنوان شد چرا که بسیاری از مسائل روز سینما همچون سینمای زیرزمینی و بسترهای جدید نمایشی مثل پلتفرم‌ها در آن بررسی نشده بودند. علاوه بر این‌ها مسلط نبودن محقق بر سینما و مسائل و حواشی آن دلیل دیگری برای نقد منفی این پژوهش بود و تأکید شد که این پژوهش نه تنها با واقعیت امروز سینما فاصله دارد، بلکه بخاطر دور بودن پژوهشگر از اکوسیستم سینما و نیز جای خالی اظهارنظر آن دسته از سینماگران ایرانی که در دنیا مطرح هستند و حتی تدریس می‌کنند، نتیجهٔ مطلوب را حاصل نکرده است.

با این حال به بهانهٔ این پژوهش بحث‌های قابل تأملی در پرسش و پاسخ حاضران با محمد اطبایی، منتقد جلسه مطرح شد که به برخی از آن‌ها در این گزارش اشاره می‌شود.

سینما چهره موجه‌تری از ایران در دنیا ساخته 

اطبایی – کارشناس بین‌المللی سینما و مدیر شرکت پخش «مستقل‌های ایرانی» در ابتدا درباره جایگاه سینمای ایران بیان کرد: ما در چند دهه گذشته در کشورمان تقریبا چیزی به اسم دیپلماسی خارجی نداشته‌ایم، البته این حرف بنده نیست  بلکه حرف آقای دکتر محمد جواد ظریف در کتاب «آقای سفیر» است که‌ خاطراتی را از سال‌های مختلف فعالیت خود تعریف کرده‌اند؛ با این حال سینما در این ۴۷ سال، تنها مقوله‌ای بوده که بار همه مشکلات را به دوش کشیده و یک هویت ملی ساخته و چهره موجه‌تری از کشور ایران در دنیا ساخته است.

او از دوران شکل‌گیری بنیاد سینمایی فارابی و بخش بین‌الملل آن که خودش یکی از اعضای آن بوده صحبت کرد و افزود: ما فارابی را به وجود آوردیم و یک ماموریت مشخص هم در آن داشتیم. آقای بهشتی (مؤسس فارابی) در مصاحبه‌های خود گفته‌اند که فارابی بعداز انجام ماموریتش باید تعطیل شود ولی این اتفاق نیفتاد. ‌ در آن دوران دهه ابتدایی فعالیت فارابی و پس از پایان ماموریتش گروهی از بنیاد خارج شدند و من به عنوان اولین نفر در بخش خصوصی فعالیتم را آغاز کردم. ‌ البته نکته غم‌انگیز این است که بخش دولتی اجازه فعالیت به بخش خصوصی نداده و حتی قدمی برای آموزش در حوزه پخش‌ و عرضه خارجی فیلم‌ها برنداشته چون نمی‌خواهد رقیبی داشته باشد.

به گفته او، «در ۲۰ سال اخیر وضعیت سینما بسیار تغییر کرده و بار اصلی عرضه و پخش بین‌الملل بر عهده بخش خصوصی بوده است. این‌ در حالی است که حتی خیلی از این سینماگران هم دانش و آگاهی درباره پخش فیلم ندارند.»

سلطه سینمای زیرزمینی ایران در حضورهای خارجی 

این نویسنده و پژوهشگر سینمایی در بخش دیگری از صحبت‌های خود بیان کرد: در حال حاضر سینمای زیرزمینی سلطهٔ کاملی در سینمای ایران پیدا کرده و تا سال قبل  ۹۹ درصد حضور سینمای ایران در خارج از کشور با فیلم‌های زیرزمینی بوده است. در این مورد مشکل اصلی نگاه ایدئولوژیک حاکمیت به مقولهٔ سینما و این یک شیوه مارکسیستیِ شکست خورده است و مادامی که هنر را ابزاری برای بیان و حرف‌های ایدئولوژیک می‌دانیم نه به نتیجه مطلوب می‌رسیم، نه اکرانی خارجی از کشور خواهیم داشت و نه دیگر موفقیت جشنواره‌ای به دست می‌آوریم.

ایرانی مهاجر هم منتظر نسخه قاچاق فیلم می‌ماند

اطبایی  در این بخش یادآور شد که «ما هیچ‌گاه دنبال اکران گسترده خارجی نبودیم چون سینمایی نداریم که بخواهد به آن شکل اکران شود، حتی کره جنوبی و چین هم چنین چیزی ندارند مگر انیمشین که استثنا محسوب می‌شود. با این وجود اگر کره جنوبی یا بالیوود موفقیتی در اکران عمومی داشتند به واسطه حمایت دولت‌شان بوده که مثلا یک سالن سینما را برای یک یا دو سال در جایی مثل پاریس اجاره و به مرور تماشاگر جذب کردند. ‌ البته این تماشاگران ابتدا بیشتر از مهاجران خود آن کشور هستند در حالی که نقطهٔ عکس آن در مورد ایران اتفاق می‌افتد چرا که مهاجر ایرانی منتظر می‌ماند تا نسخه قاچاق منتشر شود و حاضر نیست به سینما برود؛ بنابراین ما نمی‌توانیم برخلاف برخی دیگر از کشورها به جامعه ایرانی در خارج از کشور اعتماد و اکتفا کنیم.»

وی در این بخش به شیوهٔ عملکرد رایزن‌های فرهنگی ایران در کشورهای خارجی اشاره کرد و گفت: براساس تجربه می‌گویم که معمولا بسیاری از آن‌ها هیچ آشنایی با حوزه فرهنگ و سینما ندارند و در این سال‌ها فقط تعدادی فیلم خاص و محدود تحت عنوان هفته‌های فرهنگی در بعضی کشورها نمایش داده شدند.  

اطبایی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اینکه در سال‌های اخیر هیچ کدام از مدیران سینما با کارشناسان بین‌المللی سینما صحبتی نداشته‌اند، افزود: مدیران دولتی از افتخاراتی در سینمای ایران حرف می‌زنند که هیچ نقشی در آن نداشتند و حتی نتوانستند یک مورد از مصوباتی را که چند سال قبل در شورای بین‌المللی سینما تصویب شد، به اجرا برسانند.

دشوارترین بازار برای فیلم‌های ایرانی کشورهای اسلامی هستند 

وی در ادامه درباره شرایط موجود سینما گفت:
تنها ظرفیتی که برای ما وجود دارد نیچ مارکت‌ها و عرضه فیلم‌ها با عبور از دروازه جشنواره‌ها است. در این میان دشوارترین بازارها برای ما، کشورهای اسلامی هستند چون حساسیت زیادی وجود دارد به طوری که حتی در کشورهای همسایه یا دوست سیاسی مثل عراق و لبنان و افغانستان و تاجیکستان هم نمی‌توانیم فیلم اکران کنیم چون نسبت به جمهوری اسلامی ایران موضع دارند و عجیب است که حتی یکی از فیلم‌های سفارشی تولید شده در کشور ما در سینمای عمومی کشورهای مربوط به اکران درنیامده و نمایش آن‌ها در تلویزیون هم از سینما بسیار سخت‌تر است.

وی یکی دیگر از راهکارهای مفید برای سینمای ایران را تولید مشترک واقعی براساس توافق‌نامه‌های رسمی در سطوح بالای‌ مدیریتی کشور دانست و در ادامه به میزان حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های خارجی اشاره کرد که براساس آمار و کیفیت جشنواره‌ها افت قابل توجهی به وجود آمده است.

به گفته این پژوهشگر سینما در امور بین‌الملل، فیلم‌های سینمای ایران در سال ۱۴۰۳ فقط در ۱۵ جشنواره خیلی خوب دنیا شرکت داشتند و در مقابل حضور در ۱۹۰ جشنواره ضعیف ثبت شده است.

تولیدات رسمی در سال ۱۴۰۳ در ۱۵۲ جشنواره به نمایش درآمدند که اکثریت این جشنواره‌ها ضعیف و فیک بودند و ساخته‌های کارگردانان مهاجر ایرانی در حدود ۵۰۰ جشنواره حضور داشتند که اکثرشان خیلی خوب و خوب بودند. همچنین در سال گذشته بیش از ۲۰۰ جشنواره متوسط، خوب، و خیلی خوب در دنیا فقط فیلم‌های زیرزمینی و کارگردان‌های مهاجر را نمایش داد به گونه‌ای تا ۹۹ درصد حضورهای کیفی سینمای ایران در سال گذشته در سلطه سینمای زیرزمینی بوده است.  

جشنواره الف یک غلط مصطلح رسانه‌ای و یک دام برای ماست 

اطبایی در این بخش با اشاره به اینکه جشنوارهای فیلم کن، ونیز، برلین، تورنتو و سادنس برترین جشنوارهای سینمایی دنیا شناخته می‌شوند که می‌توانند بر مسیر پخش، فروش و حتی مسیر کاری فیلمساز اثرگذار باشند، یادآور شد: ما در دنیا دیگر چیزی به اسم جشنواره الف نداریم و این یک غلط مصطلح رسانه‌ای است.

او در این باره به مشکلات بعضی قوانین جشنواره‌هایی که تحت عنوان درجه الف شناخته می‌شوند اشاره کرد که الزام برای اولین نمایش جهانی فیلم‌ها محدودیت ایجاد می‌کند و جشنواره جهانی فجر هم چنین شرایطی دارد و باید پرسید چه فیلمسازانی در حال حاضر پریمیر (اولین نمایش فیلم) خود را به ایران می‌دهد!؟

او تاکید کرد: آنچه در این زمینه به آن دلخوش کرده‌ایم یک دام است.

سینمای ایران در دنیا به پایان یک دوران رسیده است

او در پایان این نشست در پاسخ به این سوال ایسنا که با توجه به سابقه سینمای ایران در دنیا و هویتی که کسی کرده بود و نیز با توجه به آنچه اکنون می‌بینیم، آیا باید بپذیریم که جایگاه سینمای ایران در دنیا افول کرده یا اینکه دوران جدیدی شروع شده است؟ بیان کرد: ما الان به پایان یک دوران رسیده‌ایم و وارد یک دوران جدید شدیم. پایان یک دوران یعنی اینکه  وقتی آقای ابوالفضل جلیلی با فیلم آخر خود «داد»   در جشنواره ورشو حضور دارد، بعد از آن هیچ اتفاق دیگری نمی‌افتد. یا آقای صدرعاملی که سابقه جایزه گرفتن در جشنواره لوکارنو را هم دارد، امسال در جشنواره ورشو در بخش جنبی خارج از مسابقه حضور دارد. فیلمسازی مثل جعفر پناهی که به نظرم فیلم‌های اولش بهترین آثار او در کارنامه‌اش هستند نیز وارد دوره جدیدی شده و فیلم‌های دیگری را کار می‌کند. محمد رسول‌اف هم همینطور. در واقع اصل موضوع این است که نگاه مخاطب خارجی و جشنواره به فیلم‌های ایرانی تغییر کرده، آن‌ها دیگر دنبال فیلم‌های آن دوره‌های قبل نیستند و به قول خودشان دنبال قصه‌های هیجان‌انگیر، با جسارت بیشتر، فرم جدید و به دور از  سانسور هستند، چون مشکل اصلی سینمای ایران همین سانسور است.  

وی اضافه کرد: البته در یکی دو سال اخیر یک سینمای اگزوتیک سیاسی را از سوی فیلم‌سازان ایرانی شاهد بودیم که به نظرم آن هم تاریخ مصرف دارد. از ابتدای سال ۲۰۲۵ تعداد فیلم‌های ایرانی تولید شده -که بخشی از آنها تکمیل شده و در جشنواره‌ها حضور داشتند و برخی هم به سال ۲۰۲۶ می‌رسند- به ۳۵۰ رسیده که بیش از ۵۰ درصد آن‌ها متعلق به سینمای زیرزمینی هستند.

فیلم ایرانی چیست؟

او درباره اینکه آیا باید سراغ ساخت فیلم ایرانی رفت و اصلا فیلم ایرانی به چه فیلمی گفته میشود، توضیح داد: فیلم ایرانی فیلمی است که به هیچ زبان دیگری دوبله نشود. اصلا فیلم‌های کشورهایی که مورد توجه قرار می‌گیرند – حالا تحت عنوان هنری، مؤلف یا مستقل – هیچ کدام دوبله نمی‌شوند مگر فیلم‌های خاص مثل انیمیشن‌ها یا بخشی از فیلم‌های کودک. البته بعضی‌ها معتقدند فیلم‌ها را باید دوبله کرد چون برخی تماشاگران مثل تماشاگران آمریکایی به زیرنویس عادت ندارند ولی به نظرم اصل کلام این است که فیلم ایرانی باید هویت ایرانی داشته باشد و یکی از شاخص‌ترین هویت‌های ایرانی، زبانش است؛ مخصوصاً وقتی بدانیم لحن و آهنگ زبان ایرانی برای خارجی‌ها چقدر دلنشین است.

انتهای پیام 

source

توسط postbin.ir