بعد از پیدا شدن تابوتی که مالک در آن زنده به گور شده بود، حالا آن شخصیتی که در ابتدای «زخم کاری» و فصل قبل سوار بر اسب قدرت میتازید، به ناچار به سایه خزیده و از دور شاهد اتفاقات در حال وقوع است.
شرایطی که برای خود مالک هم تحملناپذیر شده و در معدود سکانسهایی که به او اختصاص دارد، این بیتابی مشهود و ملموس منعکس شده و این سوال را برای مخاطب ایجاد میکند که پایان این حضور سایهای کجاست و کی قرار است دوباره مالک را در قامت همان شخصیتی که از او سراغ داریم، ببینیم؟
در هفتمین قسمت«زخم کاری۲» که دار و دسته طلوعی قصد جان میثم، پسر مالک را کردند، شاهد بودیم که رد خون باز هم در دل این قصه پرماجرا جان گرفت و حال و هوای کار به آنچه در فصل قبل شکل گرفته بود؛ نزدیکتر شد. شروع این جریان باعث شد تا گمانهزنیها پیرامون حضور مالک به خاطر پسرش، قوت بگیرد.
در واقع میتوان انتظار داشت که سوقصد به جان میثم تنها به تلاشهای سمیرا برای گرفتن انتقام از عاملان این جریان ختم نمیشود و مالک به زودی از سایه بیرون آمده و در دفاع از پسرش دست به اقداماتی میزند که شاید به ریتم از نفس افتاده فصل دوم این سریال کمک کند؛ ریتمی که البته در قسمت اخیر با پررنگ شدن همان رد خون تا حدی از یکنواختی که درگیرش شده بود، نجات پیدا کرد.
از سوی دیگر محوریت اصلی این سریال فساد مالی و یادآوری حضور دانهدرشتهایی است که مالک یکی از سردمداران اصلی آن بود و حال به شکل دیگری پرداختن به این موضوع ادامه دارد. حضور مجدد این شخصیت در بیرون از سایهها میتواند به این جریان هم بعد دیگری دهد.
در ادامه پایان گوشهنشینی مالک میتواند خون تازهای را در رگهای پیرنگ داستانی «زخم کاری۲» جاری کند، اتفاقی که باید دید اینبار مهدویان چطور از پس آن برمیآید.
۵۷۵۷