انسان تربیت یافته بر اساس آموزههای پیامبر (ص) حیات را محدود در زندگی دنیوی نمیداند بلکه از نظر چنین فردی حیات فراتر از جهان دنیوی و ابدی است همچنین بر زندگی محدود دنیوی برتری دارد و این دنیا، ابزاری در خدمت جهان آخرت اســت. این فرد میداند که مالک همه چیز و همه جا خداوند و همه چیز تحت قدرت و اراده اوست بنابراین انسان مخلوق یک خالق نامتناهی است. این فرد عمل خویش را بر اساس ایمان و عمل صالح قرار میدهد و در این نظام، خواهان حیات جاوید و خشنودی خداوند است، عقل نیرویی برای شناخت، اختیار، داشتن آزادی نسبی معرفی میشود و انسان تربیت یافته در این نظام تلاش میکند با اتکا بر تعالیم الهی، و قوه ممیزه حق از باطل یعنی عقل، در مســیر هدایت و حق گام بر دارد و با عبادت همه جانبه خداوند به کمال واقعی که قرب الهی است دست یابد.
انسان در تعلیم و تربیت مدرن، جهان را فقط همین جهان طبیعی میداند و هرگونه اعتقاد و ارتباط با جهان ماورالطبیعه را نفی و تکذیب میکند و تنها بهره از هستی را همین عمر محدود میداند و معتقد است که باید تا اندازه ممکن از لذتهای مختلف بهره گرفت و در نتیجه هرگونه محدودیت و کاسـتن از دامنه لذات، غیر عقلانی اسـت، به ویژه وقتی جبران آن به دلیل محدودیت عمر میسر نباشد باید قید و بند را تا حد ممکن برداشت. چنین انسـانی با فردگرایی نهادینه شده در وجودش و جهت کسـب لذات و رفاه مادی خواستار آزادی بیحد و حصر است. انسـان پرورش یافته تعلیم و تربیت مدرن به دنبال این است که حق خود را بگیرد و این انسان نه مکلف و نه پاسخگو است بلکه محقق و پرسشگر است. این افراد معتقدند امور ماورایی چنان انسان را محدود میکند که انسان باید بردهوار تابع دسـتورهای دیگران بوده و خود هیچگونه ارادهای نداشــته باشد و اگر قرار باشد کاری انجام دهند باید ببیند آیا با مبدا در تعارض است یا خیر؟
با توجه به موارد ذکرشده، انســان تربیت یافته تعلیم و تربیت مدرن آزاد اســت، آنچه بخواهد انجام دهد و به هرچه بخواهد فکر کند و به چیزی که به وی گفته شود اعتقادی ندارد. وی مهمترین دغدغه خویش را رها شدن از هر قیدی به خصوص دین میداند و تصورش این است که خودش میتواند به خواستهها و امیال خودش پاسخ بگوید و نیازمند کس دیگری نیســت. از نگاه او امور ماورای ماده، افســانه و خرافه اســت. لذا ارزش حقوق به ارزش لذات مادی آن بســتگی محض دارد و حیات چنین انســانی صرفا در چارچوب زندگی این دنیاست و برای او آخرتی وجود ندارد. بنابراین جز زندگی دنیوی و لذت بردن از آن هیچ چیزی برای او باقی نمیماند. بدیهی است که چنین انسانی عبودیت الهی را نفی خواهد کرد و به دنبال کسب لذات خواهد رفت.
بابک احمدی در کتاب «مدرنیته و اندیشه انتقادی» در مـورد مولفهها و مشخصـههای اصـلی مدرنیتـه میگوید: بسیاری بــاور دارند کــه مدرنیته؛ یعنــی روزگار پیروزی خرد انسانی بر باورهای سـنتی (اسـطورهای دینی، اخلاقی، فلسفی و…)، رشد اندیشه علمی و خردباوری، افزون شدن اعتبار دیدگاه فلسفه نقادانه که همه با سـازمانیابی تازه تولید و تجارت، شکلگیری قوانین مبادله کالاها و به تدریج سلطه جامعه مدنی بر دولت همراه میشوند. در بیان مولفههای مدرنیته میتوان بــه عقلگرایی، تجربهگرایی، اومانیزم، فردگرایی، مادیگرایی، آزادی و لیببرالیزیم، سکولاریزم، دموکراسی و اصلاحات مذهبی اشاره کرد.
شباهت و تفاوت فضائل اخلاقی پیامبر (ص) با اخلاق مدرن
تعلیم و تربیت پیامبر (ص) به معنای به فعلیت رساندن کمالات معنوی بالقوه در فرد است یعنی جنبهای از تعلیم و تربیت که ناظر به پرورش ابعاد شناختی، عاطفی و عملی متربی از لحاظ التزام به دینی معین است. همان گونه که گفته شد در مفهوم تربیت، رسیدن به کمالات نفسانی امری آشکار است. حال اگر این واژه در کاربردهای خاص آن مانند تربیت اخلاقی، تربیت معنوی یا تربیت دینی مدنظر قرار گیرد، بر کمالات نفسانی تاکید مضاعف خواهد داشت.
اهداف تربیت دینی هدایت و رشد در ارتباط با انسان است و هدایت در ۲ مرحله انجام میشود، ابتدا، هدایت به معنای نشان دادن راه است. در نوع دیگر تنها «نمودن» راه مدنظر نیست بلکه «پیمودن» آن در نظرگرفته میشود. هادی در این معنا کسی نیست که راه را نشان دهد، بلکه کسی است که راه را برود و هدایت شونده را به دنبال خود ببرد. البته نیل به هدف غایی در گرو تن دادن به هدایت نخست است. هرگاه انسان در شئون جسمی، فکری، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، تن به معیارهای الهی دهد و خداست که دست او را میگیرد و او را به مقصد میرساند و این چنین است که هدایت بهعنوان هدف غایی تحقق مییابد.
تقوا حالت مقدس و معنوی و ملکه قدرتمند روحی اســت که ترک و پرهیز از گناه، مقدمات و ثمرات آن و خوف از خدا نیز از آثار و برکات دیگر آن محسوب میشود. انسـان باید در هریک از شئون خویش به سوی تقوایی برود که با داشتن آن بتواند اعمال خود را خالصانه انجام دهد و جان را از نفوذ انگیزههای دیگر محافظت کند.
انسان باید با بهرهگیری از ظرفیتها در ســرمایههای خدادادی و رهنمودهای الهی و عمل صــالح با ســرعت از این مرحله بگذرد و به مرتبه عالی زندگی انســانی یعنی «حیات طیبه» دســت یابد که دور از هرگونه آلودگی و پلیدی است. این شکل از حیات که بسیار متعالی محسوب میشود به دنبال خود، علم و قدرت جدید برای انسانها به ارمغان خواهد آورد و توان شــناخت صــحیح و معرفت درست انسان را نسبت به حقایق عالم وجود، فراهم خواهد ساخت و حق و باطل را برای او آشکار خواهد کرد.
تفاوت بین آموزههای تربیتی پیامبر (ص) و تربیت مدرن
اهداف آموزههای پیامبر (ص) شامل هدایت، رشد، تقوا، طهارت، حیات و طیبه است اما اهداف تربیت مدرن تربیت انسان آزاد و خودگردان، پرورش عقل و پرورش انسان مطلوب است. اصول تربیت پیامبر (ص) اعتدال، صلح، خدامحوری، عدالت و تعقل است و در تربیت مدرن به خرد انسانی، آزادی، تساهل و تسامح، تساوی حیثیت و حرمت توجه شده است. همچنین روش پیامبر (ص) شامل روش الگویی، توبه، مراقبه و محاسبه، تشویق و تنبیه و عبرتآموزی اما روش تربیت مدرن آزمایشی، حل مساله و پرسش و پاسخ اکتشافی است.
نتایج
دین اسلام با آموزههای کارامد خود برای تامین نیازهای فطری انسان و رساندن او به کمالات انسانی نازل شده است و هر چه انسان در عرصه زندگی نیاز دارد را پوشش میدهد و در همه زمانها همچنین مکانها دارای نوآوری، تازگی همچنین پویایی است در نتیجه در تمامی مراحل زندگی و در مواجهه با مشکلات زندگی راهحل ارائه میدهد. آثار و فواید دین در تمام مراحل حیات راهگشا و آموزنده است و در مواردی هم آموزههای دین اسلام نقش انحصاری دارد و تمام قلمرو نیازها را در بر میگیرد و بسیاری از ارزشها مانند امنیت اجتماعی، عدالت اجتماعی، انسجام، مسئولیتپذیری بذل توجه به کرامت انسانی و… که امروزه در عصر مدرن دولتها و ملتها به دنبال آن هســتند و بســیار کم رنگ شده اســت، از طریق آگاهی و عمل به آموزههای دین اسلام به نحو آسانتر بدست آمده است.
منبع
برگرفته از «بررسی مقایسهای مقام اسوگی پیامبر اعظم (ص) با فضائل و ارزشهای اخلاقی مدرن و استنتاج دلالتهای آن در تربیت اسلامی»، ناصر موسوی فرد
انتهای پیام