به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، معصومه سپهری نویسنده نام آشنای کشورمان در حوزه ادبیات دفاع مقدس است. این نویسنده دو کتاب خیلی مهم و البته مشهور در ادبیات دفاع مقدس دارد که اتفاقاً هر دوی این کتابها تقریظ مقام معظم رهبری را نیز در پی داشتهاند. سپهری بعد از نوشتن کتابهای «لشکر خوبان» و «نورالدین پسر ایران» کتاب جدیدی درباره شهید حسن طهرانی مقدم نوشته است که هنوز وارد بازار کتاب نشده اما از شواهد و قرائن بر میآید با این حجم وقتی که این نویسنده برای این کتاب گذاشته و دقت و قلمی که در کتابهای دیگرش نشان داده، کتابی تراز و بسیار قابل تأمل باشد. درباره کتاب شهید طهرانی مقدم با معصومه سپهری گپ و گفتی داشتیم که در ادامه میخوانید:
*خانم سپهری! پروژه نگارش کتاب شهید طهرانی مقدم چه طور آغاز شد؟
مثل تمام شهدا برای شهید طهرانی مقدم ثبت و ضبط خاطرات یک مساله مهم بود. دوستان با اصرار و پشتکار فراوان افرادی را انتخاب میکردند تا این کار را انجام دهند به من هم چنین پیشنهادی دادند اما من هنوز در تردید بودم. چون فکر میکردم به خاطر حجم زیاد کاری که زندگی شهید طهرانی میطلبد، ورود به این کار باعث نوعی ظلم به خانوادهام میشود. با تردید همراه همسرم برای اولین مصاحبه رفتیم. اولین مصاحبه با یکی از نزدیکترین دوستان حاج آقا را انجام دادم.
صحبت وقتی شروع شد ابداً فکر نمیکردیم به کجا برسیم اما این صحبت طولانی باعث شد تردیدم را کنار بگذارم. اسم این فرد آقا هاشم فرمانده حفاظت اطلاعات موشکی در دوران دفاع مقدس بود؛ کسی که همیشه و خیلی مورد اطمینان حسن آقا و یار امین ایشان بوده است. نمایی که این فرد از کلیت کارهای حسن آقا در دوران جنگ به من دادند چیزهایی بود که حتی برای ما به عنوان کسانی که با جنگ غریبه نبودیم، باور نکردنی بود.
یک صحبت سه ساعته داشتیم و فکر نمیکردم چنین راهی پیش رویم باز شود. وقتی از نزد ایشان برگشتیم همسرم گفت این کار را انجام بده و واقعاً فکر نمیکردم کار این گونه به ثمر بنشیند.
*نوشتن کتاب درباره چنین شخصیت بزرگی قطعاً دشواریهای مخصوص به خودش را دارد و حجم اطلاعات زیادی جمع میشود. از این دشواریها و نحوه نوشتن کتاب میگویید؟
من هر چه از شخصیت حسن آقا میشنیدم بیشتر و محکمتر به این سمت میرفتم که این کتاب باید واقعاً یک کار خیلی خاص و درجه یک باشد به نحوی که وقتی کسی خواست فقط یک کتاب درباره جنگ بخواند و آن را درک کند و نمونه یک رزمنده در راه خدا را تجسم کند، همین یک کتاب برایش بس باشد. بنابراین به خودم میگفتم هرچه داری را باید بگذاری و کار را درست و به بهترین شکل انجام دهی.
من سال 94 برآوردی از مطالب جمع شده انجام دادم و نزدیک 3 هزار صفحه مطلب داشتم و راویانی که تعدادشان هر روز زیاد و جنس روایتها عوض میشد. مصاحبهای که سال 91 انجام دادم با مصاحبههایی که سال 98 انجام دادم فرق میکند و دلایلش متنوع و مهم است. ولی در مجموع گذر زمان بعضی چیزها را در خود حل میکرد و اهمیت بعضی چیزها را زیاد میکرد و سدها را باز میکردم. افرادی را داشتیم که میگفتند ما چیزهایی درباره حسن آقا میگوییم که نمیتوانید بنویسید و فقط بشنوید که چه کسی بود.
برایم عجیب بود شخصی که این قدر مقبول و محبوب ملت است چه طور نمیتوان حرفهایی را دربارهاش نوشت که البته بخشی از آن به خاطر محرمانه بودن اطلاعات بود و بخشی هم به خاطر دشواریهایی که این شخصیت تا روزهای پایانی عمرش با آن دست و پنجه نرم کرد. منتها اطلاعات به دست آمده من را راضی نمیکرد و دوست داشتم هر چیزی که میشنوم، بعدش را بدانم، حواشی و نتیجهاش را بفهمم و این باعث میشد مرتب اطلاعات زیاد شود و واقعاً به لطف خدا و به کمک راههایی که خود حسن آقا یاد میداد، کتاب به نتیجه رسید.
نکته جالب اینکه شما نمیتوانید جمله یا مصاحبهای از این شهید پیدا کنید که ایشان بدون ذکر صلوات حضرت زهرا آن را شروع کرده باشد و این یک کد بود که کار را برای من هم آسان میکرد.
رزمندگان موشکی بسیار مظلوم هستند
*چه قدر زمان صرف نوشتن کتاب شد؟
اولین فصلهایی که نوشتم سال 94 بود و مربوط به کودکی بود و بسیار پرماجرا. کلاً 11 سال پژوهش و نگارش طول کشید. از جهت تعداد راویان و ارزش راویان که بسیاری از آنها تا به حال هیچ جا صحبت نکردهاند، با حجم بالای اطلاعات روبرو بودم. از سوی دیگر در کل تصویری که ما از دفاع مقدس داریم، تصویر خیلی ناچیزی از رزمندگان موشکی به دست میدهد و مظلومیت رزمندگان موشکی را نشان میدهد که در عین کار بسیار عظیمی برای کشورشان انجام دادند، گمنام ماندهاند. همه اینها در کنار هم به من نیرو میداد که خسته نشوم و تمام تلاشم را انجام دهم و به لطف خدا وقتی که آخرین سطر کتاب را نوشتم احساس رضایتی مثل کتابهای قبلیام داشتم.
*تجربه دو کتاب قبلی چه قدر در نوشتن این کتاب به شما کمک کرد؟
کارهای قبلی با این کار قابل قیاس نبود. هم به جهت گستردگی اطلاعات و هم به لحاظ موضوع این کار قابل مقایسه نه با کتابهای قبلی خودم و نه با کتابهای منتشر شده است. اینجا حسن آقایی نبود که برای من روایت کند، صدها نفر بودند که هر کدام ایشان را از زاویهای میدیدند و حسی که من از اینها میگرفتم حس بسیار عزیز و ارجمندی بود. من کتابهای قبلی را در 600-700 صفحه نوشتم اما درباره این شهید واقعاً حجم کار باید دو یا چند برابر میشد و برای همین کار را ادامه دادم. اما مهمترین کمک تجربههای قبلی برای نوشتن این کتاب این بود که خانواده و دوستان ایشان به قلم من اعتماد کردند و راضی به همکاری میشدند.
*چه طور این همه اطلاعات را سامان دادید؟
واقعاً دشوار بود. برای اینکه چه قالبی را انتخاب کنم نمیدانستم با انبوه اطلاعات چه کار کنم، واقعاً اندازه کار خیلی بزرگ بود و وقتی شما با چیز بزرگی روبرو هستید، آن چیز شما را خواه ناخواه بزرگ میکند.
اسنادی که به من دادند از نوع بسیار خاص بود و درباره کسانی بود که هنوز در رأس کار بودند و مطمئن نبودم بتوان اسمی از این افراد آورد. همه اسناد را خودم پیاده میکردم، فیش برداری و مهندسی محتوا را انجام میدادم و کار زمان بری بود اما بالاخره کار به جایی رسید که خوانده شد و مورد قبول قرار گرفت و بارها و بارها جزئیات به آن افزوده شد. فکر میکردم حیف است مطلبی از رزمندگان بشنوم و وارد کار نکنم. البته این برای من سخت بود اما به نتیجه خوبی که قرار است از آن متولد شود میارزید.
* مهمترین ویژگی کتاب از نظر خودتان چیست؟
درباره شهدا روشی که نویسنده برای نوشتن انتخاب میکند یک بخش ماجرا است و معمولاً اصلیترین و راحتترین کار که بیشتر کتابها هم اینگونه نوشته شده است، انتخاب روایت مختلف از راویان متعدد است که اسمشان هم ذیل روایت بیاید. من تجربه چنین کاری را یک بار داشتم ولی میخواستم در عین حال همه چیز دقیق و مستند باشد، ساختار طوری باشد که خواننده همراهش شود و عمق و حواشی ماجرا را درک کند و خودش را در آن فضا ببیند. بنابراین ویژگی مهم این کار پژوهش گستردهاش است. بخش دیگرش بزرگواری و عنایتی است که قدیمیترین دوستان حسن آقا و برادر بزرگورارمان سردار موسوی به این کتاب داشتند من بعد سه چهار جلسه که خدمت سردار حاجی زاده برای مصاحبهها رفتم، ایشان تشخیص دادند که بعدش خدمت سردار موسوی برسم و رفتن نزد ایشان فصل جدیدی را در این کار باز کرد به خاطر اینکه ایشان از ابتدای مسیر موشکی شدن ایران همراه شهید مقدم بودند و تا مراحل آخر و بعد از شهادت به عنوان جانشین ایشان همراه بودند.
همه خودشان را دوست خوب حسن آقا میدانستند
*از نوشتن درباره چنین شهید بزرگی بگویید؟
کار برای حسن آقا از یک جهت بسیار راحت بود ولی از این جهت که حیات و رفتار عاشقانه ایشان با هر کس که با ایشان بود، پر از نکته و قابل توجه بود، کار را دشوار میکرد. من با هرکسی صحبت میکردم، خودش را دوست خوب حسن آقا میدانست از بس که این شهید به او لطف داشت و گرمای او همه را به حرکت وا میداشت. شاخصهای رفتاری حسن آقا به قدری زیاد بود که من یک فایل داشتم و بعضی از خاطرات را که مصداقش را نمیدانستم (چون بعضی از مصاحبهها را افراد دیگری انجام داده بودند) آنجا میگذاشتم تا سر فرصت از آنها استفاده کنم، خاطرهها خیلی خوب بود و اینها ذخیره میکردم. چه طور با پژوهشگرها برخورد میکرد، چه طور جوانها را جذب میکرد و با وجود خود در سرمای ناامیدی و دلسردیها و مشکلات و مسائلی که میتوانست یک مجموعه را بخواباند، روح و انرژی میداد و باعث احیای آن مجموعه میشد…
اگر کسی این کتابها را بخواند راز مقاومت عجیب مردم ما را خواهد فهیمد
*پس بسیار مردم دار هم بودند؟
همسر ایشان میگفت او چند روز به خانه نمیآمد و وقتی که میرفت نمیشد با او تماس گرفت که کجاست و اگر خیلی کار ضروری داشتیم با شهید سلگی تماس میگرفتیم. اما با این وجود وقتی ایشان بعد از چند روز به خانه میآمدند دم در چند تا از جوانهای محل منتظرش بودند و باز هم ایشان برایشان وقت میگذاشت و ما میدانستیم چه قدر خسته است. حتی زمانهای استراحتش را هم در مسجد و با جوانهای محل میگذارند. همه اینها برای ما درس آموز است. چون کسانی که در رأس امور نشر کتاب هستند نگران هستندکه ذائقه مردم به سمت فضای مجازی رفته باشد و کتابهای این چنینی را نخوانند ولی این طور نیست.
من وقتی برای کتاب لشکر خوبان را خدمت رهبر انقلاب رسیدم، 8 سال بعد از چاپ اول کتاب بود، ایشان جمله عجیبی گفتند و فرمودند اگر کسی این کتابها را بخواند راز مقاومت عجیب مردم ما را خواهد فهیمد و فرمودند ما فکر میکردیم خیلی چیزها را میدانستیم و بعد از خواندن این کتابها فهمیدیم خیلی چیزها را نمیدانستیم.
چون این کتاب هنوز وارد بازار کتاب نشده خیلی نمیتوانم وارد جزییات شوم اما اگر با این کتاب توانسته باشم راز تنهایی عجیب حسن آقا را در اواخر عمرش به مخاطب بفهمانم یک جورهایی موفق شدهام. او کسی است که همیشه در خط اول حوادث هست و پیکر نه چندان قوی خود را از زمان جنگ زیر بارهای بزرگ داده اما با این وجود بعضی جاها به نقطههایی میرسد که خیلی تنهاست. اهل گلایه نیست اما ناراحت است و دچار غم و سکوت میشود.
*از شخصیت چند وجهی این شهید هم برایمان میگویید؟
ایشان مدتی رئیس فدراسیون کوهنوردی سپاه بود و اهتمام ویژهای داشت که باید اهل کوه باشی. یا اینکه چه طور به سمت فوتبال میرود و از آن خارج میشود، داستان جالبی دارد. از سوی دیگر شاید بسیاری ندانند کسی که مسئولان ورزشی سپاه را معتقد میکند که از اولین کاروان زنان ایران که فاتح اورست هستند حمایت مالی کنند، شهید طهرانی بود. شاید این ریزه کاریها به فکر کسی نرسد اما
این شهید اعتقاد داشت که زن مسلمان ایرانی باید به بلندترین نقاط و درجات در دنیا برسد. شخصیت فرهنگی ایشان هم خیلی مغفول است. ایشان در اوج مشغلههای کاری که داشت عضو هیات مدیره یک مدرسه برای خواهران بود. دقت کنید این مدرسه برای پسران نیست که بعداً سیاستمدار یا عالم دینی شوند بلکه که برای خانمها است و باور ایشان این بود که اگر زنان و دختران ما فهمیده شوند و دین را خوب بشناسند، خانواده خوب، نسل خوب و آینده خوبی خواهیم داشت.
*در پایان ممکن است سیر این کتاب و آنچه که مخاطب با آن مواجه میشود را به صورت خلاصه برایمان بگویید؟
شهید طهرانی مقدم در دوران دفاع مقدس از جایگاه یک نیروی ساده رزمی در یک تیپ، فرمانده ادوات میشود و کارهایی انجام میدهد که مورد توجه فرماندهان سپاه قرار میگیرد. بعد میگوید این کار را میتوانم در ابعاد بزرگتر انجام بدهم. بلافاصه در عملیات بعدی به او میگویند توپخانه را تأسیس کن و در واقع تاریخ آتشهای ایران با تدبیر شهید طهرانی مقدم شروع شد؛ البته به کمک دوستان بزرگشان که بسیاری از آنها به شهادت رسیدند و در این کتاب سعی کردیم حق آنها را ادا کنیم. از این جهت این کتاب درباره یک شهید نیست بلکه تاریخچه رشد قدرت یک کشور است، مخصوصاً تاریخچه موشکی ایران و حتی در جاهایی به خاطر تأثیر ایشان بر خودکفایی و دل جراتی که به محققان میدادند که پهبادهای بدون سرنشین و مسائل پدافندی را از مردان گمنام کشورمان میطلبد، میتواند تاریخچه صنعت موشکی کشورمان باشد. درباره او میتوانم بگویم فرمانده شهیدی هست که سالهای پس از جنگ هم با همان قدرت و روحیه و ابتکار در صحنه رزم بود و کار خود را به خوبی انجام داد.
انتهای پیام/
source