شفقنا رسانه_ رسانهها در جهان امروز دارای نفوذ بسیاری در میان شهروندان و جوامع هستند و به طبع آن، از قدرت بسیاری برای تاثیرگذاری در عرصههای مختلف برخوردار میباشند. یکی از این عرصه ها حضور رسانه ها و خبرنگاران در صحنه بین المللی است، امری مهم که می تواند علاوه بر ارتباط با جهان، پیام و اهداف و مواضع هر کشوری را به صدای جهانیان برساند. اما چه موانعی در مسیر بینالمللی شدن رسانه های ماست؟ امیرعباس تقی پور، مدیرمسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات در این باره می گوید: در ایران، زیرساختهای حقوقی، آموزشی و حمایتی لازم برای بینالمللی شدن رسانهها بهطور جدی وجود ندارد. حتی رسانههایی که از بودجه عمومی کشور ارتزاق میکنند و در برخی کشورها دفتر یا نمایندگی دارند، فاقد سیاستگذاری منسجم، راهبرد ارتباطی مشخص و توانایی تولید محتوای چندلایه و مخاطبمحور در سطح بینالمللی هستند.
امیرعباس تقی پور، مدیرمسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات با اشاره به چالش ها و موانع رسانه ها در مسیر بینالمللی شدن به شفقنا رسانه می گوید: در ایران، زیرساختهای حقوقی، آموزشی و حمایتی لازم برای بینالمللی شدن رسانهها بهطور جدی وجود ندارد. حتی رسانههایی که از بودجه عمومی کشور ارتزاق میکنند و در برخی کشورها دفتر یا نمایندگی دارند، فاقد سیاستگذاری منسجم، راهبرد ارتباطی مشخص و توانایی تولید محتوای چندلایه و مخاطبمحور در سطح بینالمللی هستند. این رسانهها اغلب به ابزارهای تبلیغاتی رسمی شبیهاند تا نهادهای رسانهای حرفهای که بتوانند در بازار جهانی رقابت کنند یا روایتهای تأثیرگذار عرضه نمایند. از سوی دیگر، جریان رسانههای خصوصی که بهمعنای واقعی مستقل محسوب میشوند، درگیر چالشهای متعددی نظیر محدودیتهای اقتصادی، عدم حمایت قانونی و برخوردهای سلیقهای هستند. این وضعیت آنقدر بحرانی و پرریسک است که برای این رسانهها اساساً پرداختن به موضوع بینالمللی شدن یا تولید محتوای فرامرزی، اولویتی محسوب نمیشود و اغلب در تلاش برای بقای روزمره خود هستند.
او ادامه می دهد: در کنار این مسائل، باید به محدودیتهای جدی در بهرهگیری از تکنولوژیهای روز نیز اشاره کرد. تحریمهای بینالمللی، فیلترینگ تعداد زیادی از پلتفرمهای جهانی و محدودیت در دسترسی به ابزارهای حرفهای دیجیتال باعث شده رسانههای ایرانی از بسیاری از فناوریهای مورد استفاده در جهان، از جمله ابزارهای تحلیلی مبتنی بر هوش مصنوعی، سیستمهای تولید و ترجمه محتوای چندزبانه، یا پلتفرمهای انتشار بینالمللی، محروم باشند یا استفاده محدودی از آنها داشته باشند. همین مسئله، فاصلهای جدی میان رسانههای ایرانی و رقبای منطقهای یا جهانی ایجاد کرده است.
تقی پور می گوید: در بعد نیروی انسانی نیز، ژورنالیستهای ایرانی بهندرت در رسانهها یا نهادهای بینالمللی حضور دارند و این مسئله بیش از هر چیز به کمبود آموزشهای تخصصی، ضعف زبان خارجی، نبود امکان تعامل آزاد با شبکههای جهانی، محدودیت در سفرهای خارجی، و البته عدم اعتماد حاکمیت به رسانهنگاری آزاد بازمیگردد. ترکیب همه این عوامل موجب شده رسانههای ایرانی نهتنها بهسختی وارد بازارهای جهانی شوند، بلکه حتی در بازتاب تحولات داخلی ایران به زبان جهان نیز ناموفق عمل کنند. در غیاب یک چشمانداز راهبردی، آزادی نسبی رسانهای، و سرمایهگذاری بلندمدت، نمیتوان انتظار داشت رسانههای کشور بتوانند به کنشگرانی مؤثر در عرصه جهانی تبدیل شوند.
با این اوصاف تحریمها، محدودیتهای دیپلماتیک و فیلترینگ پلتفرمهای خارجی چه تأثیری بر دسترسی رسانههای ایرانی به مخاطبان بینالمللی دارند؟ تقی پور پاسخ می دهد: تحریمها، محدودیتهای دیپلماتیک و فیلترینگ پلتفرمهای خارجی بهطور طبیعی تأثیرات مستقیم و مخربی بر دسترسی رسانههای ایرانی به مخاطبان بینالمللی گذاشتهاند. در دنیای امروز که اساساً رسانه و شبکه ارتباطی بهعنوان زیرساخت اصلی قدرت نرم و تأثیرگذاری جهانی شناخته میشود، هرگونه محدودیت در این فضا به معنای از دست دادن بخشی از میدان روایت و مخاطب است. تحریمها باعث شدهاند رسانههای ایرانی نتوانند از بسیاری از پلتفرمها، ابزارهای تبلیغاتی، خدمات تحلیلی و حتی درآمدزایی بینالمللی استفاده کنند. بهعنوان نمونه، امکان بهرهگیری از خدمات پولی گوگل، یوتیوب، فیسبوک یا سیستمهای حرفهای توزیع محتوا برای رسانههای داخل کشور بسیار محدود یا کاملاً مسدود شده است.
او ادامه می دهد: از سوی دیگر، فیلترینگ پلتفرمهای جهانی در داخل کشور عملاً ارتباط رسانههای ایرانی با فضای آزاد جهانی را قطع کرده یا بسیار کند و غیرموثر ساخته است. رسانهای که در توییتر یا یوتیوب حضور ندارد، یا دسترسی آن از داخل کشور با اختلال روبهروست، بهسختی میتواند یک روایت فراگیر جهانی بسازد یا مخاطب جهانی جذب کند. در چنین شرایطی، حتی اگر یک رسانه ایرانی توان تولید محتوای کیفی و رقابتی را داشته باشد، باز هم ابزارهای لازم برای توزیع، دیده شدن و تعامل را در اختیار ندارد. به این موارد باید ضعفهای ساختاری و محتوایی رسانهها را هم افزود. اگرچه تحریم و فیلترینگ عوامل مهمی هستند، اما این محدودیتها زمانی اثرگذارتر میشوند که رسانهها از نظر محتوایی نیز امکان رقابت با رسانههای بینالمللی را نداشته باشند. واقعیت این است که رسانههای ایرانی نهتنها از نظر فنی و زیرساختی در تنگنا هستند، بلکه به دلیل نبود آزادی تحریری، نگاه تبلیغاتی، و ضعف در روایتسازی حرفهای، از درون هم برای حضور مؤثر در عرصه جهانی دچار مشکلاند. ترکیب این دو—محدودیتهای بیرونی و کاستیهای درونی—باعث شده رسانههای ایرانی در یک میدان جهانی پررقیب، تقریباً نامرئی یا کماثر باقی بمانند.
در این میان نقش فناوریهای نوین (مانند هوش مصنوعی، نرم افزارهای ترجمه و تولید محتوای چندزبانه) در رفع موانع بینالمللی شدن رسانهها چیست؟ این مدیرمسئول پاسخ می دهد: نقش فناوریهای نوین در بینالمللی شدن رسانهها بسیار کلیدی و غیرقابل انکار است. ابزارهایی مانند هوش مصنوعی، نرمافزارهای ترجمه پیشرفته، پلتفرمهای تولید محتوای خودکار، سیستمهای تحلیل رفتار مخاطب، و فناوریهای چندرسانهای، مسیر رسیدن به مخاطب جهانی را کوتاهتر، ارزانتر و دقیقتر کردهاند. رسانههایی که به این ابزارها مسلطاند، میتوانند با هزینه کمتر، سرعت بیشتر و دقت بالاتری محتوا تولید کنند، آن را متناسب با فرهنگ و زبان مخاطب هدف تنظیم کنند و در فضای پررقابت جهانی دیده شوند.
تقی پور می گوید: اما مسئله اینجاست که رسانههای ایرانی، به دلایل پیشگفته، تاکنون نتوانستهاند از این ظرفیتهای فناورانه بهدرستی بهرهمند شوند. نبود زیرساختهای لازم، دسترسی محدود به سرویسهای جهانی، فیلترینگ داخلی، ضعف آموزشی و البته کمبود سرمایهگذاری باعث شده استفاده از فناوریهای نوین در رسانههای ایران محدود، سطحی و در بسیاری موارد صرفاً نمایشی باشد. بهعنوان مثال، ترجمه ماشینی یا استفاده از ابزارهای تولید خودکار محتوا در سطح محدودی در برخی رسانههای رسمی دیده میشود، اما از آنجایی که استفاده مؤثر از این ابزارها نیازمند مهارت، استراتژی محتوا و آزادی عمل تحریری است، خروجی نهایی اغلب کیفی و رقابتی نیست.
او تاکید می کند: در مجموع، اگرچه فناوری میتواند موانع زبانی، سرعت تولید، هزینه و مقیاس انتشار را در مسیر جهانی شدن رسانهها کاهش دهد، اما بهرهگیری از آن مستلزم فضای باز رسانهای، آشنایی با ابزارها، و وجود اراده واقعی برای ورود به رقابت جهانی است؛ چیزی که در رسانههای کشورمان هنوز بهصورت جدی شکل نگرفته است.
او در پاسخ به این سوال که چه سیاست و اقداماتی می تواند به تقویت قدرت نرم کشورمان از طریق بین المللی شدن رسانه هایمان منجر شود؟ میگوید: به طور کلی، راه تقویت قدرت نرم از مسیر رسانه، در گرو تعامل دیپلماتیک، اصلاح سیاستهای رسانهای، اعتماد به جامعه رسانهای مستقل و سرمایهگذاری واقعی بر کیفیت، تنوع و فناوری رسانهای است.
source