به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «لیپار» به کارگردان حسین ریگی و تهیه‌کنندگی سعید خانی این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است. این فیلم اولین اثر سینمایی ریگی در مقام کارگردان به حساب می‌آید که برای اولین بار در سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.

مهران احمدی، بهناز جعفری، امین میری و هومن برق‌نورد بازیگران این فیلم سینمایی هستند که در سیستان و بلوچستان فیلمبرداری شده و روایتگر قصه نوجوانی عاشق سینما است.

به بهانه اکران فیلم سینمایی «لیپار» با حسین ریگی گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

ایده و ساختار فیلم سینمایی «لیپار» چگونه شکل گرفت؟

زمانی که کار در عرصه هنر را آغاز کردم ۱۶ – ۱۷ سالم بود، تئاتر کار می‌کردم و وقتی برای ساخت فیلم سینمایی اقدام کردم دوست داشتم فیلم اولم نگاهی به بخشی از زندگی خودم باشد و ایده یک صفحه‌ای از آنچه که در نظر داشتم را به فارابی ارائه دادم و این طرح تأیید شد و بعد قرار شد طرح را کامل کنیم که در نهایت به تصویب رسید تا فیلم ساخته شود.

در ابتدا قرار بود شخص دیگری تهیه این اثر را تهیه کند که نزدیک تولید بودیم و این امکان فراهم نشد و آقای خانی تهیه‌کننده اثر شدند و ما بر اساس ایده ابتدایی فیلمنامه را نوشتیم و وارد مرحله تولید شدیم.

«لیپار» را چقدر به جهان شخصی شما می‌توان نزدیک دانست؟

من در نوجوانی عاشق سینما بودم و باید بگویم که فضای این فیلم به جهان شخصی من بسیار نزدیک است اما ما به آن درامی اضافه کردیم و بحث رفتن مادر به هند و بسیاری از اتفاقات ساخته ذهن نویسنده است اما به طور کل خط اصلی داستان «لیپار» مربوط به زندگی شخصی من است که البته من فکر می‌کنم این فیلم به جهان شخصی بسیاری از کسانی که عاشق سینما هستند و در شهرستان زندگی می‌کنند، نزدیک است و افراد بسیاری با دیدن این فیلم به این نکته اشاره کرده‌اند.

ساختار بصری که از شهرهای مختلف ایران در ذهن مخاطبان شکل گرفته معمولاً در فیلم‌های سینمایی دیگر هم حفظ می‌شود اما درباره سیستان و بلوچستان ساختار بصری چندانی شکل نگرفته و فیلم‌های چندانی در این استان ساخته نشده‌اند. چقدر این موضوع برای شما چالش بود؟

در سینما معمولاً با نگاه دیگری به سیستان و بلوچستان توجه شده، این استان بیشتر با قاچاق و مسائل امنیتی در سینما شناخته شده که به نظر من این موضوع مربوط به دو یا سه درصد سیستان و بلوچستان می‌شود. من سعی کردم نگاه دیگری داشته باشم، در این استان مستندسازی کردم و فیلم کوتاه هم ساخته‌ام و تجربه‌های پیشینم به من کمک کرد که به ساختار بصری واقعی‌تری برسم.

«لیپار» یادآور فیلم‌های موفقی از سینمای ایران است که در دهه ۱۳۴۰ تا ۱۳۷۰ ساخته شدند. کودکان و نوجوانانی در شهرهای مختلف که کارگردان‌های بزرگی قصه‌های آن‌ها را روایت کردند. چقدر از این سینما تأثیر گرفتید؟

به شدت از آن دوران و سینماگرانی چون بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و عباس کیارستمی تأثیر گرفتم. حتی فیلمسازی چون جوزپه تورناتوره که «سینما پارادیزو»‌ را ساخته هم برای من الهام‌بخش بود و اینکه چقدر در روایت چنین قصه‌ای موفق بودم به قضاوت مخاطبان برمی‌گردد اما من واقعاً تلاش کردم که برداشتی از این بزرگان داشته باشم و در نهایت فیلم خودم را بسازم. فیلم من در واقع شبیه فیلم این بزرگان نیست و من فقط حال و هوایی از آن سینما را برداشت کرده‌ام.

مخاطب «لیپار» را چه قشری می‌دانید؟

در سینمای کودک و نوجوان دو نوع فیلم وجود دارد، فیلم‌ها یا برای کودکان و نوجوانان ساخته می‌شوند یا فیلم‌ها درباره کودکان و نوجوانان هستند. به نظر من آنچه که در این سینما مغفول مانده فیلم‌هایی است که درباره کودکان و نوجوانان ساخته می‌شوند. فیلم‌هایی چون «کلاه قرمزی»، «مدرسه موش‌ها» و… آثاری برای کودکان هستند که معمولاً در گیشه نیز شانس زیادی برای موفقیت دارند اما مدت‌هاست به سینمایی که درباره کودکان است توجه نمی‌شود.

این سینما در یک مرز یا لبه تیغ حرکت می‌کند، فضای خطرناکی دارد چرا که فیلم‌هایی که برای کودکان ساخته می‌شوند معمولاً مخاطبان کودک با پدر و مادرشان به سینما می‌روند و فیلم فروش بالایی دارد اما فیلم‌های درباره کودکان حتی در جلب نظر مخاطبان بزرگسال هم کار سختی دارند و بسیاری از مخاطبان تمایلی به دیدن این آثار ندارند. به هر شکل شخصاً به این سینما علاقه دارم و سعی کردم در این مسیر فیلمسازی را ادامه دهم.

فارغ از فضای بصری، «لیپار» را در روایت چقدر می‌توان یک اثر بومی دانست؟

سینمای ما خیلی کم به مسائل بومی پرداخته است. معمولاً در فیلم‌ها و حتی آثار تلویزیونی وقتی به یک استان دیگر می‌روند، تصاویری از فضای آنجا مثل پوشش مردم، خانه‌ها و… را به مخاطب ارائه می‌دهند و اگر قصه‌شان را به شهر دیگری ببرید، هیچ آسیبی به اثر وارد نمی‌شود؛ اما من بر این عقیده‌ام که در یک اثر بومی حتی قصه هم باید بومی باشد.

به نظر من اگر یک قصه را در هر شهر و استانی بتوان روایت کرد بدون اینکه آسیبی به آن قصه وارد شود، نمی‌توان آن را اثری بومی دانست. «لیپار» در روایت هم حائز ویژگی‌هایی است که اگر در شهر دیگری روایت شوند، فیلم را غیر واقعی می‌کنند. در هیچ جای ایران به اندازه سیستان و بلوچستان مردمش تحت تأثیر هنر و سینمای هند نیستند. به دلیل همجواری با پاکستان بسیاری از مردم سیستان و بلوچستان اشتراکات فرهنگی بسیاری با این کشور دارند و سینمای هند را با جدیت دنبال می‌کنند.

به همین دلیل در قصه «لیپار» سینمای هند و علاقه به آن نقش پر رنگی دارد و اگر شما همین ویژگی را وارد فیلمی کنید که در یک استان دیگر روایت می‌شود، واقعی بودن اثر زیر سوال می‌رود.

این علاقه به فرهنگ و سینمای هند همچنان هم وجود دارد یا یک مسئله فرهنگی مربوط به دوران کودکی و نوجوانی شماست؟

در آن دوران بسیار پر رنگ‌تر بود اما همچنان وجود دارد. به دلیل رونق گرفتن فضای مجازی، مردم سیستان و بلوچستان هم طبیعتاً با سینمای ایران بیشتر آشنا شدند ولی در دوران نوجوانی‌ام به یاد دارم که مردم سیستان و بلوچستان هیچ یک از بازیگران ایرانی را نمی‌شناختند اما جزئیات زندگی بازیگران هندی را حفظ بودند و آنقدر فیلم هندی در این منطقه دیده می‌شد که برخی افراد زبان اردو یاد گرفته بودند.

البته فیلم هندی در آن زمان همه جای ایران محبوب بود اما این محبوبیت در سیستان و بلوچستان بسیار بیشتر از دیگر نقاط کشور بود.

به طور کل چقدر فضای «لیپار» برآمده از واقعیت‌های سیستان و بلوچستان است؟

«لیپار» فیلمی کاملاً واقع‌گرایانه است. هر کس از اهالی سیستان و بلوچستان که فیلم را مشاهده کرده، خود را در «لیپار» دیده و شخصیت‌های مختلفی در فیلم هستند که مخاطب می‌تواند خود را جای هر کدام از آن‌ها قرار دهد و بارها از مخاطبان این فیلم شنیده‌ام که می‌گویند خود را به فلان شخصیت «لیپار» نزدیک دیده‌اند.

پس از «لیپار» دو فیلم دیگر هم ساختید که اکران شدند. چرا «لیپار» دیر اکران شد؟

واقعاً دلیل این اتفاق را نمی‌دانم. پروانه ساخت و نمایش این فیلم صادر شده بود و «لیپار» حتی در جشنواره فجر حضور داشت و از جشنواره کودک و نوجوان هم جایزه گرفته بود اما به نظر می‌رسد که تصمیم تهیه‌کننده بود که فیلم دیرتر اکران شود.

پیش‌تر قرار بود «لیپار» در پاییز سال 1401 اکران شود که به دلیل اتفاقات آن سال این فیلم اکران نشد و در نهایت به این روزها رسید.

آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟

اکران فیلم کودک و نوجوان برای سینمادارها ریسک بالایی دارد، به هر حال آن‌ها ترجیح می‌دهند اثری اکران کنند که فروش بیشتری دارد. قطعاً «لیپار» از فیلم «میرو» شرایط اکران بهتری دارد، آن فیلم در گروه هنر و تجربه اکران شد در حالیکه فکر می‌کنم، امکان اکران گسترده‌تر را داشت اما به نظر می‌رسد که نفوذ تهیه‌کننده‌ها در این مورد تعیین‌کننده بوده و «لیپار» شرایط بهتری برای اکران پیدا کرده است.

هدف من بیشتر دیده شدن اثرم است، دیده شدن «لیپار» به معنای بیشتر و بهتر دیده شدن سیستان و بلوچستان است. فیلم «هوک» با وجود اینکه شانس اکران را پیدا نکرد اما در پلتفرم مخاطبان بسیاری داشت که برایم خوشحال‌کننده بود و امیدوارم در اکران آنلاین، «لیپار» بتواند مخاطبان بیشتری داشته باشد.

آیا فیلم جدیدی در دست ساخت دارید؟

خطر اکران و فروش کمتر فیلم و حتی اکران نشدن فیلم من را به سمت سینمای اجتماعی کشاند و تصمیم دارم در این حوزه کار کنم. فیلمنامه‌ای نوشته‌ام که علی رغم میلم در سیستان و بلوچستان روایت نمی‌شود و امیدوارم بتوانم سرمایه‌گذاری پیدا کنم و این فیلم را بسازم.

اگر در این سال‌ها یک فیلم کمدی ساخته بودم قطعاً شرایط مالی بهتری داشتم و به هر حال شرایط زندگی باعث شد که به سمت سینمای اجتماعی بروم.



انتهای پیام/

source

توسط postbin.ir